20 سال پیش؟!
- مگر 20 سال پیش چطور بود؟
آن زمان فیلم های روز دنیا خیلی در دسترس نبودند. دی وی دی نبود و آدم های علاقمند و پیگیر هم به سختی فیلم ها را پیدا می کرد ند.
- نه، خیلی راحت گیر می آمد و مثل الان. همیشه در خانه مان می توانی فیلم های جدید را پیدا کنی. آن زمان هم همینطور بود. روبروی پارک ملت هم سینمایی بود که آنجا می رفتیم و فیلم می دیدیم. خانه نمایش کوچک فکر می کنم اسمش بود.
یادم است یک بار در رستوران یکی از شهرهای شمالی نشسته بودیم و مردم می آمدند از شما عکس بگیرند. در حین غذا خوردن بلند می شدید عکس می گرفتید. انگار که این عکس یادگاری گرفتن کار روتینی باشد. راحت با مردم برخورد می کردید و در عین حال سرد. به هیچ کس نمی خندید و فاصله را حفظ می کردید و در عین حال به هیچ خواهشی نه نمی گفتید.
- ببین ایده من این نبود که پاپ استار شوم بلکه می خواستم واقعا از خودم، شعورم و توانایی هایم استفاده کنم. هدفم این بودکه فیلم بسازم، همان کاری که همیشه دوست داشتم. مشهور شدن، پیامد موفقیت در هر کاری است و اصلا چیز عجیبی نیست.
هیچ وقت پشیان نشدید از مشهور شدن؟ شهرت اذیت تان نکرد؟
- نه، شهرت هدیه ای است که خدا به یک نفر می دهد. به هر آدمی که در شغلش موفق باشد.
ببین می خواهم فرمول بقا و اعتبار در دنیای بازیگری سینمای ایران را پیدا کنم، به خصوص بازیگران زن. نظم خاصی هم دارید، در سینما همیشه فاصله تان را با آدم ها حفظ می کنید. فکر نمی کنید این دیسیپلین خاص، فرمول اصلی ماندگاری تان بوده؟ هیچ وقت در سینمای ما غرق نشدید. بیرون گود سینما ایستاده اید و کارتان را انجام می دهید و می روید.
1 2 3 4 5 6 7 8 9