فیلم «خواب زمستانی» جیلان براساس این کتاب است. فکر می کنم ما متعلق به نسلی هستیم که ادبیات را دوست داشتیم و خواندن تفریح مان بود. چه در ایران و چه در ترکیه، یکسری آدم در کشورهای مختلف در فضای واحدی نفس کشیده ایم که همان خواندن رمان بوده است. کتاب خواندن بخشی از علایق ما است.
به شما پیشنهاد نمی شد که عکستان را بیندازیم روی جلد یک مجله پرفروش؟ واکنش تان چی بود؟
- چرا اتفاقا اما درگیر جو شهرت نشدم. می دانستم از سینما چه می خواهم و قرار است به کجا برسم… این مسائل زود از بین می روند و فقط تو می مانی و خودت… حالا اگر استعدادت و پتانسیلت را بشناسی، می دانی ریشه و اصلت کجاست ودیگر برایت اهمیت ندارد آخرش چه اتفاقی می افتد. بیشتر به خودت اتکا داری تا مسائل اطرافت و برای من آنچه همیشه مهم بود و هست خودشناسی است… هنر واسطه ای است برای اینکه انسان همینطور که می نویسد؛ فیلم می سازد یا بازی می کند، خودش و روانش را بهتر و بیشتر بشناسد.
برای بازیگری و ماندگار شدن در سینما الگویی در ذهن تان بود؟
- من برای این تصمیمی نداشتم که الگویی داشته باشم. ماندگاری چیزی نیست که لااقل من به دنبالش بوده باشم وتصمیمی برایش گرفته باشم. مدل زندگی من پویایی است و تنها کار و کار است که برای کسی با خصوصیات من راه حل است و خودشناسی و تلاش برای کمک به خود؛ جامخعه و اطرافیانم… کتاب می خواندم و فیلم های روز دنیا را هم همیشه پیگیری می کردم. راستش من خیلی فیلم می دیدم.
1 2 3 4 5 6 7 8 9