خیلی جوان بودید که ترجمه را شروع کردید. تئاتر و فیلمسازی را هم در رزومه ات دارید. چطور شد که یک بازیگر نماندید؟ من می خواهم از دوام آوردن اعتبارتان در سینمای ایران، یک فرمول پیدا کنم.
- اگر واقعا دنبال فرمول خاصی هستید، این فرمول یک کلمه است: ادبیات. اگر کسی می خواهد در حوزه هنر بماند باید پشتوانه ادبیات داشته باشد. نمی توانیم هنرمند باشیم و کتاب نخوانیم و به جایش برویم باشگاه و بدنسازی. بازیگر قرار نیست فقط به بدن و استایلش برسد، باید مطالعه کند و پشتوانه فکری و ادبی داشته باشد.
اینطوری می توانی ماندگار شوی، نه فقط در سینما در هر عرصه دیگری. اگر در حرفه ات به اندازه کافی دانش نداشته باشی قطعا نمی توانی بیشتر از چند سال بدرخشی. باید مدام دانشت را آپدیت کنی، کتاب های جدید بخوانی و بدانی در دنیا چه خبر است؟ دنیا را بگردی، سفر بروی و خوب دور و برت را بکاوی. این روش قطعا جواب می دهد و می توانی سال ها موفق بمانی. من ترجمه را دوست داشتم.
اتفاقات همین دیشب داشتم کار جدیدم را ویراستاری می کحردم. فکر می کردم بهتر است کتاب هایی را که دوست دارم بخوانم بقیه هم بخوانند. مثلا حنیف قریشی را کسی نمی شناخت. فکر کردم بهتر است ترجمه اش کنم. کتاب آخرش سه سال توقیف بود و با عوض شدن دولت ما توانستیم مجوز بگیریم. این مدت چون سر فیلم حجازی بودم، وقت برای ترجمه نداشتم اما جدیدا کتابی را دست گرفته ام که تا شب عید بتوانم تمامش کنم.
از چند سالگی به مطالعه علاقه پیدا کردید؟ تاثیر فرهنگی خانواده بود یا علاقه شخحصی؟
- کتاب همیشه یار من بوده است. از همان زمان پنجم دبستان کتاب های تولستوی و چخوف را می خواندم. مطالعه برایم بهترین و لذتبخش بود. دوست داشتم ببینم نویسنده های معروف چه می گویند و جهان بینی شان چیست. یادم است در همان نوجوانی دنبال این بودم که از تورگنیف کتاب پیدا کنم! وقتی با دوستم «نوری بیلگه جیلان»، صحبت می کردم می گفت کتاب «برادران کارامازوف» را همیشه کنار تختم می گذارم چون یک ارادت خاصی نسبت به این نویسنده دارم.
1 2 3 4 5 6 7 8 9