چقدر از خصوصیات اخلاقی تان به اصفهانی بودنت برمی گردد؟ این شوخ طبیعی و سرزنده بودن به خاطر آن طنز ژنتیکی اصفهانی ها نیست؟
- پدر و مادر من هر دو متولد نائین هستند و همیشه می گفتند اگر کسی ازت پرسید کجایی هستی بگو نائینی هستم. من یک اصفهانی نائینی هستم.
پسوند نائینی هم دار؟
- صحتت نائینی بودم ولی نائینی اش را برداشتم. البته امیدوارم همشهری های نائینی این مطلب را نخوانند. یک بار پدرم زنگ زد و گفت شنیدم قرار است پسوند نائینی را از فامیلت حذف کنی (من خودم جرأت نکرده بودم این موضوع را عنوان کنم) گفتم بله؛ گفت چرا.
گفتم به نظرم خیلی طولانی است. گفت منم کاملا موافقم، حتما برو صحت اش را حذف کن! یعنی تا این حد نائین برایش مهم بود. من تا 18 سالگی هم اصفهان زندگی کرده ام. مطمئنا آدم تا حدودی تحت تاثیر فرهنگ جایی که ازش آمده و نوجوانی اش را در آن گذرانده، قرار دارد اما نمی دانم تا چه حد؟ البته احساس می کنم یکسری از خصوصیاتی که همشرهی هایم دارند، ندارم یا کم دارم. مثلا شم اقتصادی ام ضعیف است. هیچ وقت پول ندارم و هر چقدر هم حساب می کنم می بینم من که خوب پول در می آورم پس چرا هیچ وقت پول ندارم؟
یک دسته چک دارم که بعد از 11 سال هنوز نصف نشده، ببین چقدر میزان مصرف چکم کم است. بعد این همه سال هنوز موقع نوشتن چک باید صفرهای ریال و تومان را بشمرم. موقع خواندن عدد دستم را یواشکی می گذارم روی صفر اولی که بتوانم به تومان تبدیل کنم. بعد اگر وسط صفرذ اول و آخر عدد بیاید که بیچاره ام. خدایا این 800 هزار ریال بود. بعد شد 80 هزار تومان حالا این عدد وسطش چقدر شده. مثلا یک میلیون و 17 هزار تومان خیلی برایم عدد سختی است. تا حالا شده این عدد را سریع بنویسی؟!
در چه آبشخور فرهنگی زندگی می کردی؟ دوران نوجوانی و جوانی ات چه فیلمی می دیدی؟ چه کسانی رویت تاثیر می گذاشتند؟ این خصلت هایی که داری از طریق خانواده منتقل شده یا اکتسابی بوده؟
- بیشترین تاثیر را از چهارتا دایی هایم گرفتم. یکی از آنها نویسنده خوبی است که دیگر در ایران زندگی نمی کند؛ هرمز شهدادی که نویسنده «شب هول» است. یکی دیگر از دایی هایم هم جهانگیر شهدادی است که نقاشی می کند. بهمن و عباس هم دوتای دیگ رهستند. هر کدام از این چهارتا یک جور تاثیر روی من گذاشتند. در آن سن من خواهر و برادری نداشتم. خیلی با اینها هماهنگ بودم. مدل زندگی و ارتباطاتشان، دوست ها و رفت و آمدها و میهمانی ها همیشه خیلی برایم جذابیت داشت. مثلا یادم است اولین باری که در کتابخانه دایی ام کتاب «یک بله» را دیدم دبستانی بودم و دغدغه ام شده بود که چرا از این کتاب دوتا دارد: «یک بله 1» و «یک بله 2». کتاب دو جلدی بود.
1 2 3 4 5 6 7 8 9