تو مراودات غیررسانه ای و سینمایی نداری؟- خیلی زیاد چون من تا یک سال پیش که پاتوقم کتابخانه فرهنگسرای ارسباران بود، با ایمان صفایی همیشه آنجا بودیم و می نوشتیم. کسانی هم که آنجا رفت و آمد داشتند، دانشجوهای رشته های مختلف بودند. بیشتر وقت ما هم در حیاط می گذشت. هر کسی رد می شد با خودش می گفت این دوتا علاف کی هستند که از صبح تا عصر اینجا می نشینند و با هم حرف می زنند و بقیه را نگاه می کنند اما خب کار ما این است که با هم حرف بزنیم و بقیه را نگاه کنیم! یک تناقض کامل: علافیم و در عین حال مشغول کار. در همان حال با خیلی از جوان هایی که آنجا می آمدند و رشته و حرفه شان هیچ ربطی به ما نداشت دوست بودیم.
یک بار که با هم سفر اصفهان رفتیم این نکته برایم جالب بود که مردم اصفهان خیلی دوستت داشتند. این حس را نداشتند که یک سلبریتی هستی. من با بازیگرهای دیگر هم جاهای مختلف رفته ام ولی با آنها مثل یک ستاره رفتار می کردند و آنقدر که به سمت تو می آمدند طرف بازیگرهای دیگر نمی رفتند. انگار که یک جور حصار دور اینها باشد و مردم با احتیاط رفتار می کردند.
- من فکر می کنم که ستاره ها به حق رفتارشان هم مثل ستاره هاست.
تو خودت را ستاره نمی دانی؟
- نه. رفتار ستاره ها همه جای دنیا همینطوری است؛ کاملا هم طبیعی است. رفتاری که ناخودآگاه باعث می شود بقیه فاصله را رعایت کنند چون آنها خاص هستند. من هم وقتی یک ستاره می بینم دست و پایم را جمع می کنم و مراقبم و با احتیاط سراغش می روم.
مثلا چه ستاره ای؟
- ستاره هر رشته ای. اولا برایم به شدت جذاب اند و دوست دارم همه ش نگاهشان کنم. دوست دارم ببینم چه شکلی اند. دوست دارم رفتارهایش را نگاه کنم که یک سلبریتی چطوری چایی می خورد یا حرف می زند. مثلا اگر دو ردهنش کثیف می شود چطور پاک می کند. چون ستاره اند.
1 2 3 4 5 6 7 8 9