قهرمان 22 ساله گزارش ما عاشق اسب است به قول معروف از بچگی نافش را با سوار کاری بریدهاند، پس بودنش بین چهاردیواری یک اصطبل کنار یک اسب منتظر تعویض نعل، در باشگاههای اسبسواری خیلی هم عجیب نیست: «سه ساله بودم که برای اولین بار سوار اسب شدم. در یکی از پارکهای تهران، پدرم مرا سوار یکی از این اسبهایی کرد که صاحبش برای سواری از مردم پول میگرفت. وقتی سواریام تمام شد، پدرم از من پرسید: خوب بود؟ من هم درجواب گفتم: نه ...کم بود. همین شد که پدرم فردای آن روز مرا در یک باشگاه اسبسواری ثبتنام کرد.آن موقع آن قدر کوچک بودم که نمیتوانستم به تنهایی روی اسب بنشینم. پدرم با یک دست مرا روی اسب نگه میداشت و با دست دیگرش اسب را دور زمین هدایت میکرد. تا یک ماه هر روز کارمان همین بود.»
از آن روزها تا امروز که فرناز هاشمی از اسبسواری به نعلبندی رسیده فاصله زیادی است؛ سالهایی پر از تجربههای عجیب که نقطه مشترکشان همان هیجانی بوده که همیشه دنبال کرده؛ «همزمان با سوارکاری، 14 سال کاراته را به صورت حرفهای دنبال کردم و چند مقام بینالمللی به دست آوردم؛ آن سالها نمیتواستم سوارکاری را به صورت حرفهای ادامه بدهم چون روزی شش هفت ساعت برای کاراته وقت میگذاشتم و تمرین میکردم، اما بالاخره تصمیمم را گرفتم و دیدم آن هیجانی را که دنبالش هستم در کاراته پیدا نمیکنم؛ به خاطر همین تمرکزم را گذاشتم روی سوارکاری.»
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11