رابرت لارنس کان، اندیشمند و کارشناس همکاریهای بینالمللی آمریکایی است که به خاطر همکاری نزدیک با بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی در چین، شناخت خوبی از دولت و مردم این کشور دارد. او دکترای خود را در زمینه عصب شناسی دریافت کرده و به خاطر خدمات ارزنده خود به توسعه چین و گسترش همکاریهای این کشور با سایر کشورهای جهان موفق به دریافت نشان دوستی اصلاحات چین نیز شده که بزرگترین نشان افتخاری است که به شهروندان دیگر کشورها از سوی دولت چین اهدا میشود. او اخیراً در برنامه دیده بان شبکه سیجیتیاِن چین به تشریح دیدگاههای خود دربارۀ «ایجاد یک جامعۀ بشری با سرنوشت مشترک» در سایۀ تنشهای کنونی میان چین و آمریکا پرداخت و نظر خود را در این رابطه عنوان کرد.
او در این برنامه با اشاره به اینکه هیچ فردی نمیتواند منافع حاصل از ایدۀ چین برای ایجاد یک جامعۀ مشترک از انسانها با سرنوشتی مشترک را برای آینده بشر نادیده بگیرد، دلیل مخالفت را در جای دیگری میبینید و میگوید که مشکل آنجا است که این ایده از سوی چین مطرح شده و برخی آن را نمادی از تلاش چین برای سلطه بر جهان و تحمیل روش حکومتی خود بر دیگران و کنترل آنان میدانند.
کان سپس با یاد کردن از هفتاد و پنجمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم (که در چین به آن نبرد مقاومت در برابر تجاوز ژاپن و جنگ جهانی علیه فاشیسم میگویند) ضمن اظهار تأسف از افزایش تنش میان چین و آمریکا میگوید: این دو اقتصاد بزرگ جهانی که زمانی در حال همکاری و رقابت با یکدیگری بودند اکنون در مسیری پیش میروند که سرانجام آن دشمنی، درگیری و یک بازی مجموع صفر خطرناک است.
به گفته او در زمان جنگ جهانی دوم، چین و آمریکا با وجود تفاوت منافع به خاطر داشتن یک دشمن مشترک به نام ژاپن با یکدیگر همکاری میکردند. چین باید خاک خود را از دست دژخیمان ژاپنی رها میکرد و برای آمریکا نیز نبرد در خاک چین به معنی کاهش توان ژاپن برای ضربه زدن به منافع آمریکا در اقیانوس آرام بود.
کان با این مقدمه این گونه نتیجه می گیرد که اگر چین و آمریکا برای حل تنش های کنونی و همکاری با یکدیگر نیاز به دشمن مشترک دارند، دشمنانی مثل بیماریهای همهگیر، تغییرات اقلیمی، فقر، نابرابری، تروریسم و جرائم سازمان یافته، جنگ و تهدیدهای ناشی از آن در مناطق مختلف جهان فراوان به چشم می خورد. به اعتقاد این اندیمشند آمریکایی در چنین شرایطی ایدۀ ایجاد یک جامعۀ بشری با سرنوشت مشترک میتواند به بار بنشیند و تمام انسانها از آن بهره ببرند.
او تجربۀ تاریخی و موفق چین در رها کردن 850 میلیون نفر از فقر مطلق را نمونهای از تأثیر مثبت ایجاد جامعهای بشری با سرنوشت مشترک برمیشمرد و می گوید: ما در یک دوران تاریخی بیمانند زندگی میکنیم. به دلایل گوناگون و به ویژه به خاطر امکان ارتباطات فوری با هر نقطه ای در سراسر جهان، ما در دورهای متفاوت از تاریخ به سر میبریم و باید پیش از واکنش به هر اقدامی لحظهای مکث کنیم. کان میگوید که مسئولیت یافتن راهی برای رسیدن به صلح و هماهنگی میان آمریکا و چین، به طور ویژه بر عهده رهبران این دو کشور بزرگ است. او در نهایت شرط لازم برای موفقیت ایدۀ ایجاد یک جامعۀ بشری با سرنوشت مشترک را همکاری مثبت آمریکا و چین میداند.