رسانه های غربی در حال حاضر غرق گزارش هایی شده اند که محور آنها تلاش های چین در مسیر تسلط بر مؤلفه های اصلی دستگاه و تشکیلات صنعتی جهان است؛ توضیحات این رسانه های غربی درباره نقش چین در اقتصاد جهان به طور فزاینده ای منجر شده است که مخاطب بیشتر از آنکه به یاد فعالیت های معمول و عادی تجاری بیفتد، تجاوز امپریالیستی برایش تداعی شود.
علاوه براین، یک دیدگاه حیرت آور دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه کشورهایی که همکاری های اقتصادی خود با چین را توسعه می دهند، به چین وابسته خواهند شد و به مستعمرات چین تبدیل می شوند.این دیدگاه از سوی «مایل پیلسبوری» که از تندروهای عرصه سیاست گذاری های آمریکا در قبال چین محسوب می شود، بیان شده است؛ پیلسبوری مدعی است که چین نه تنها جایگزین آمریکا خواهد شد بلکه آمریکا را استعمار نیز خواهد کرد.
چین هرگز این ژن فرهنگی را که باید بر سایر کشورها غلبه داشته باشد و یا سایر کشورها را استعمار کند، نداشته است؛ در اوایل قرن پانزدهم میلادی، دریانورد چینی به نام «چنگ هه»، به منظور آوردن کالا و نعمت و فراهم کردن مسیر دوستی و رفاه، به 30 کشور و منطقه در آسیا و آفریقا سفر کرد؛ فقط چند دهه بعد بود که غربی ها، ناوبری بزرگ را شروع کردند اما چیزهایی که آنها در پی این ناوبری با خود آوردند چیزی نبود جز غارت، استعمار و تجارت برده.