مخفیگاه تبتی جیاجو واقع در شهرستان دان با، ایالت گان زی استان سی چوان است. جیاجو به زبان تبتی، به معنی صد خانواده است. مخفیگاه تبتی جیاجو، از سوی مجله «نشنال جئوگرافیک» به عنوان یکی از «شش روستا و شهر زیبای چین» انتخاب شدهاست. آشنایی با مخفیگاه جیاجو کاملا تصادفی بود. در برنامه اصلی ما، مسیر دان با- مخفیگاه جیاجو نبود. اما به علت ترافیک در قسمت شین دوچیائو به یاجیانگ در راه استان سی چوان- تبت، ما چارهای برای تغییر مسیر نداشتیم. هنگامی که راهنما به ما پیشنهاد کرد که باید مسیر را عوض کنیم، ابتدا همه شکایت کردند؛ اما با شنیدن عبارت «زیباترین در چین»، دیگر کسی حرفی نزد و هر کس در انتظار رسیدن به آن جا بود.
از دان با، نخستین شهر کنار رودخانه دادو به مخفیگاه جیاجو کم تر از 10 کیلومتر فاصله است، اما اتوبوس گردشگری برای رسیدن، به دو ساعت زمان نیاز داشت. راه کوهستانی در صخرههای شیبدار کنار رودخانه داجین چوان ایجاد شدهاست. خودرو و اتوبوس ها در آن مسیر از بالا مانند مورچه های در حال حرکت دیده می شدند. در این مسیر، مناظر منحصر به فرد وجود داشت و نقاط خطرناک نیز گاه و بیگاه ما را حیرت زده می کرد چرا که همچون پنجره ای جدید از محل برای ما شهروندان خارج از این منطقه گشوده شده بود. اتوبوس کنار یک ایستگاه روی تپه ای ایستاد، سکویی مسطح کنار رودخانه وجود داشت که روی آن یک تابلوی سنگی به رنگ قهوهای دیده می شد. روی این تابلوی سنگی جداگانه به زبان چینی و تبتی، کلمات بزرگ قرمز رنگ نام «مخفیگاه جیاجو» را نشان می داد. پس از رسیدن به سکوی تماشا، همه چیز برای ما گسترده به نظر می رسید. رودخانه داجین چوان، در اعماق دره عمیق در سمت راست جریان داشت و مخفیگاه جیاجو جلوتر در سمت چپ واقع بود. بیش از 140 خانه تبتی به طور پراکنده در دل کوه ساخته شدهاست. خانه مردم تبتی به شکل مربع است و معمولا با رنگ قرمز و سفید تزیین می شود. خانههای تبتی از کنار رودخانه داجین چوان، ضمن هماهنگی با بلندای جغرافیایی، لایه به لایه به سمت بالا به دامنه رشته کوه کاپاما می رسد. رشته کوه کاپاما همچون مادری مهربان، آغوش گرم خود را گشوده و مخفیگاه را در بغل گرفته است.
با عبور از راهی که با سنگریزه پوشیده شدهاست، وارد مخفیگاه جیاجو شدیم. طبق اطلاعات، ساکنان مخفیگاه جیاجو از زیرمجموعه تبتیهای شاخه جیارون هستند. تمام خانههای این مخفیگاه، به طور کامل ویژگیهای اساسی اقامتگاه تبتیهای جیارونگ را حفظ کردهاست و با استفاده از مواد طبیعی(چوب و گل)، به روش سنتی ساخته شده و نماد ساده و اصلی خود را حفظ کردهاست. هر خانه سه تا پنج طبقه است. دیوار بیرونی، سازه اصلی و سقف آن به طور یکنواخت به رنگ سفید است و ترکیبات چوبین آن رنگ قرمز دارد. ترکیب رنگ قرمز و سفید با سبزی درختان و غلات، جلوه گری محل را بیشتر می کند. معمولا طبقه اول خانه، مخصوص امور دامپروری است، آشپزخانه و انبار لوازم و تجهیزات در طبقه دوم، اتاق خواب و انبار غلات در طبقه سوم و طبقه چهارم محل عبادت است.
چهار شاخه به شکل هلال ماه در بالای سقف خانه، به نمایندگی خداوندان چهار جهت است. صدها خانه به این سبک، گاه گردهم بنا شده و گاه به تنهایی بر روی زمین استوار مانده است؛ برخی در میان کمر کوه و برخی دیگر در علفزار نزدیک به سد رودخانه است که مانند قلعههای رنگارنگ به چشم می آید. با توجه به این که بسیاری از مردم در داخل مخفیگاه جیاجو رفت و آمد ندارند، این مخفیگاه بسیار خلوت است. گاهی چند کودک را در حال بازی می دیدم. آن ها با دیدن گردشگران، دست از بازی می کشیدند و به ما می خندیدند و این خنده آنان همچون آسمان شفاف و روشن بود.
مردم تبت، که نسل به نسل به شکل دامداری در حال حرکت زندگی می کردند، به تدریج در جای ثابت زندگی خود را آغاز کردند و به این ترتیب، آنان زندگی دایمی در مکان ثابت را بسیار دوست دارند و ارزشمند می شمارند. آنان ترجیح می دهند در اطراف خانه خود درخت و گل بکارند. ایوانهای پشتی و جلویی خانه های محلی با گلهای رنگارنگ و زیبا آراسته شدهاست که به نظر می رسد از مهمانان خارج از این محل استقبال می کنند. صدها قسمت از محل به همین زیبایی به هم پیوسته است و ترکیبی شکل داده که مخفیگاه جیاجو کنونی ایجاد شده و یک زندگی آسوده نمایانگر شده است.
ما ناهارمان را در خانه خانم شیویینگ، دهیار مخفیگاه جیاجو خوردیم. خانم شیویینگ، حدود چهل ساله است. او چهره ای زیبا دارد و آدمی صریح، مهماننواز و زحمتکش است. در خانهاش، ما چای دوغ (چای کره تبتی) که خودش درست کرده بود را نوشیدیم و دهها خوراک تبتی محلی را چشیدیم. مناظر جالب و دلنشین با ویژگی تبتی غنی محلی، همه ما را مست خود کرد تا جایی که هیچ کدام از ما نمی خواست این محل را ترک کند.
پیش از ترک محل، خانم شیویینگ، یک سبد هلو را که در حیاط خانه خود پرورش داده بود، به ما هدیه داد. ما با راهنمایی او نیز یک سبد بزرگ از سیب و گلابی از یک ساکن تبتی محلی خرید کردیم. آن قدر برای خوردن عجله داشتیم که تنها میوه ها را در نهر پاک شستیم و از خوردنش لذت بردیم. طعم ملس میوه ها بسیار خوشمزه بود.