|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2018-08-10 20:56:10 cri |
در هفته جاری، آمریکا و چین به ترتیب اعلام کردند از 23 اوت بر 16 میلیارد دلار از کالاهای وارداتی طرف مقابل تعرفه 25 درصدی را افزایش خواهد داد. تا اینجای کار با بر پا شدن جنگ تجاری از سوی آمریکا چین نیز مجبور شده واکنش نشان بدهد و دو طرف اخذ تعرفه از 50 میلیارد دلار کالا وارداتی یکدیگر را شروع کردهاند.
سیاستهای گمرکی آمریکا علیه چین یک راه حل سطحی برای رفع کسری روابط تجاری بین دو کشور است و با توجه به سیاست داخلی که دولت آمریکا در پیش گرفته، مشخص است که هدف راهبردی عمیق و درازمدت آمریکاییها این است که با فشار وارد آوردن به رقبا روند توسعه خود را سرعت بخشند و با حفظ ارزش دلار، همچنان با سلطه بر بازار و تعیین قواعد چند جانبهگرایی، بیشترین منافع اقتصادی را برای خود کسب کنند.
هرچند که تنها 200 سال از تاریخ استقلال آمریکا میگذرد اما از نظر تاریخی، تلاش این کشور برای پشت سر گذاشتن رقبای خود به هر روشی سابقهای دیرینه دارد. در قرن گذشته، آمریکا دو بار برای کنار زدن رقبای اقتصادی و تجاری خود همین روش را در پیش گرفت که یکی زمانی بود که تولید ناخالص داخلی شوروی سابق 60 درصد از آمریکا بیشتر شده بود و آمریکا تمام تلاش خود برای جلوگیری از توسعه شوروی را به کار بست و همین تلاشها در پی اشتباه مرگبار شوروی، باعث تجزیه این کشور شد و بار دوم نیز زمانی بود که تولید ناخالص ژاپن 60 درصد از آمریکا بیشتر شد و آمریکاییها با هوشیاری توانستند ژاپن را وادار به امضای توافقنامه پلازا کنند و همین امر منجر به افزایش بهای واحد پول ژاپن شد.
به این ترتیب می توان بالاتری بودن 60 درصدی میزان تولید ناخالص داخلی خط قرمز آمریکاییها است و هر کشوری که از این خط عبور کند، مورد حمله آمریکا قرار خواهد گرفت و این موضوع هیچ ربطی به طرز تفکر و نظام سیاسی آمریکا ندارد.
اما آمریکا معمولا به چه روشی رقبای خود را زیر فشار قرار میدهد؟ جنگ تجاری میان آمریکا و ژاپن، مثل یک آینه در بربر ما است. پس از پایان جنگ دوم جهانی، در سال 1965 میلادی، برای نخستین بار مازاد روابط تجاری میان آمریکا و ژاپن مشاهده شد و تا سال 1994 میلادی، میزان مازاد روابط تجاری دو کشور به 65 میلیارد دلار رسید که 43.16 درصد از مجموعه مازاد روابط تجاری آمریکا را تشکیل میداد. اقتصاد ژاپن با ادامه روند رشد خود در سال 1972 میلادی به مقام دوم جهان رسید و در سال 1992 میلادی تولید ناخالص داخلی این کشور 60 درصد از تولید ناخالص آمریکا ودر سال 1995 میلادی 71.1 درصد از تولید ناخالص این کشور را تشکیل میداد.
در چنین وضعیتی، صنایعی مانند نساجی، فولاد، لوازم خانگی، خودروسازی و مخابرات ژاپن تحت تاثیر جنگ تجاری قرار گرفت و تحریم های امریکا علیه ژاپن نیز منجر به تعدیل ساختار صنعتی این کشور شد. تا سال 1989میلادی، دفتر نمایندگی تجاری آمریکا 24 مورد از موارد «بررسی 301» را علیه ژاپن به کار گرفت که بر دو صنعت خودروسازی و صنایع نیمهرسانا متمرکز بود. ژاپن برای تحقق آشتی با آمریکا مجبور بود ضمن پرداخت هزینه صلح، سرمایهگذاری و ایجاد کارخانه در آمریکا، محدود کردن صادرات، افزایش واردات و میزان تولید خود را به میزان زیاد کاهش دهد.
با این وجود جنگ تجاری نتوانست توان رقابتی ژاپن را تضعیف کند و این در صورتی است که آمریکا تلاش میکرد با افزایش مازاد روابط تجاری به نفع خود توان رقابتی ژاپن را تضعیف کند. سال 1985 میلادی، با نظارت آمریکا 5 کشور توافقنامه پلازا را امضا کردند که باعث افزایش قیمت واحد پول ژاپن شد. تا سال 1988 میلادی، مازاد روابط تجاری ژاپن به نفع آمریکا کاهش پیدا کرد. ولی دو سال بعد، این رقم باردیگر به نفع ژاپن افزایش یافت. با توجه به اینکه آمریکاییها مسایل خود مانند تقسیم بندی تولید، معایب صنعتی و پایین بودن ذخایر را حل نکرده بودند، وضعیت کسری روابط تجاری بین آمریکا و ژاپن همچنان حل نشده است.
سال 2014 میلادی، تولید ناخالص داخلی چین برای نخستین بار به بیش از 60 درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا رسید و عبور از این خط برای آمریکا قابل قبول نبود. به نظر آمریکاییها، ظرفیتهای بالقوه و توان رشد اقتصادی چین به میزان زیادی بیشتر از رقبای پیشین است و احتمالا در آینده قابل پیشبینی از آمریکا پیشی میگیرد. در چنین وضعیتی تلاش آمریکا برای سرکوب چین طبیعی است. اوت سال 2017 میلادی، آمریکا رسما «بررسی 301» را علیه چین آغاز کرد.
ولی چین امروز مثل ژاپن آن زمان نیست.
1- چین از یک بازار بزرگ مصرف داخلی و سکوهای همکاری جدید در چارچوب پیشنهاد کمربند و جاده بهره میبرد که بر اساس مشورت، تولید و بهرهبرداری مشترک شکل گرفته است اما در آن زمان، ژاپن به صادرات به ویژه به بازار آمریکا واروپا بسیار وابسته بود.در هفت ماه اول سال جاری، ارزش روابط تجاری چین و کشورهای واقع در مسیر یک کمربند و یک جاده به 4570 میلیارد یوان رسید که 27.3 درصد از مجموع کل تجارت خارجی چین را تشکیل میدهد و این درحالی است که ارزش روابط تجاری چین و آمریکا تنها 2280 میلیارد یوان بود.
2- چین دارای نظام سیاسی با ثبات و راهبرد توسعه دراز مدت است. ولی ژاپن در آن زمان فاقد محیط سیاسی با ثبات و سیاست اقتصادی پایدار بود. تنها در سال 1989 تا 2000 میلادی، ژاپن شاهد به قدرت رسیدن 4 حزب حاکم و 9 کابینه مختلف و 7 نخست وزیر بود.
3- چین دارای بزرگترین و کامل ترین سیستم صنعتی در جهان است و به حلقه کلیدی و مهم در زنجیره تولید و عرضه جهان تبدیل شده است. برای نمونه، از میان 200 عرضه کننده شرکت اپل آمریکا، 31.5 درصد آنها در چین هستند.
چین و ژاپن در روند توسعه سریع خود با سرکوب آمریکا مواجه شدند. زمان و روش سرکوب آمریکا برای دو کشور نیز بسیار مشابه یکدیگر است اما پایههای اقتصاد چین تزلزلناپذیر هستند و در صورت داشتن یک نگاه درست به اوضاع، در دست گرفتن روند توسعه کشور و انجام دادن کارها به شکل مطلوب، کشتی اقتصادی چین با غلبه بر مشکلات همچنان به پیش خواهد رفت.
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |