|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2018-07-27 14:52:11 cri |
در زبان فارسی ضربالمثلهای فراوانی وجود دارد اما تنها بعضی از آنها از سوی مردم مورد استفاده قرار میگیرد و بیشتر مثلها هنوز برای عموم ناشناخته است.
در این میان ممکن است خیلی از مردم یک ضربالمثل را زیاد به کار ببرند اما معنی آن را ندانند یا اشتباه متوجه شده باشند.
اکنون به معرفی ۱۰ ضربالمثل معروف و پرکاربرد ایرانی میپردازیم.
۱- باد آورده را باد میبرد
این ضربالمثل میگوید مال و ثروتی که بدون رنج و زحمت به دست میآید، خود به خود نیز از دست میرود، زیرا صاحب آن قدر چیزهایی را که دارد، نمیداند.
در حقیقت به همین علت است که ثروتمندان واقعبین فرزندان خود را مجبور میکنند تا به هنگام تحصیل علم و دانش، ساعات فراغت را نیز کار کنند و به ثروت پدرشان دلگرم نباشند. زیرا اگر کسی در هنگام جوانی کار کند، میتواند رنج و زحمت را تجربه کند و پس از مرگ پدرش ثروت موروثی را با اسراف از بین نمیبرد.
وقتی کسی با اتومبیل لوکس تصادف میکند، ممکن است عابران هنگام دیدن آن صحنه بگویند: «باد آورده را باد میبرد.» زیرا خیلی از مردم معتقدند که اگر کسی با زحمت به ثروت رسیده باشد، پول خود را صرف خریدن اشیای لوکس و نمایشی نمیکند.
۲- از این ستون به آن ستون فرج است
این ضربالمثل زمانی کاربرد دارد که کسی گرفتاری بزرگی برایش پیش آمده و ناامید شده باشد. معنی آن این است که تو کاری هرچند بیسود انجام بده، ولی شاید همان کار باعث رهایی و پیروزیات شود.
میگویند مردی گناهکار در آستانه آویخته شدن از طناب دار بود. او به فرماندار شهر گفت: «آخرین خواسته من این است که اجازه دهید به محل زندگی مادرم که در شهری دیگر است بروم تا پیش از مرگ با او خداحافظی کنم.»
فرماندار از مردم میپرسد: «چه کسی ضمانت این مرد را میکند؟»
یک نفر از میان جمعیت میگوید: «من ضامن میشوم. اگر او به دیدار مادرش رفت و برنگشت، به جای او من را بكشید.»
فرماندار این شرط را پذیرفت و زندانی آزاد شد و شهر را ترک کرد.
روز موعود فرا رسید، اما متهم بازنگشت. به همین دلیل ضامن را به یک ستون بستند تا اعدامش کنند. او که آماده مرگ بود، گفت: «آخرین درخواستم این است که مرا از این ستون باز کنید و به یک ستون دیگر ببندید.»
هنگامی که سربازان مشغول بستن دستهای ضامن به ستون دیگری بودند، متهم اصلی در حالی که فریاد میزد از راه رسید و طناب دار را به گردن خود آویخت. فرماندار نیز با دیدن این وفای به پیمان، مرد گناهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز از مرگ رهایی یافت.
وقتی کسی با مشکلی مواجه است و مردم میخواهند او را به صبر کردن تشویق کنند، میگویند: « از این ستون به آن ستون فرج است.»
۳- آب در هاون کوبیدن
منظور از این ضربالمثل، انجام کاری بیهوده است زیرا اگر کسی آب را در هاون بریزد و آن را بکوبد، هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.
ممکن است درباره کسی که به توصیه و هشدارهای دیگران اهمیتی نمیدهد و تصمیم دارد تا حتما یک کار اشتباه را انجام دهد، بگویند: «حرف زدن با او مانند کوبیدن آب در هاون است.»
۴- نوشدارو پس از مرگ سهراب
این ضربالمثل زمانی کاربرد دارد که کسی کاری را دیر انجام داده و دیگر اثری ندارد.
این مثل از یکی از داستانهای شاهنامه اثر فردوسی گرفته شده. زمانی که رستم مرد جوانی را با خنجر زخمی میکند، پی میبرد که او پسرش است. وقتی کسی را برای گرفتن دارو زد پادشاه میفرستد، او از ترس این که رستم و سهراب علیه حکومتش متحد شوند، اجازه نداد تا دارویی به مصدوم برسد و سهراب جان باخت.
۵- مرغ همسایه غاز است
مرغ جثه و قیمتی ارزانتر از غاز دارد. بعضی از مردم پیروزیها و موفقیتهای خود را ناچیز و بلکه هیچ ارزیابی میکنند، اما در مورد کمترین دستاورد اطرافیان چنان سخن میگویند انگار درباره یکی از بزرگترین معجزات قرن حرف میزنند.
هنگامی از این ضربالمثل استفاده میشود که فردی حریص و حسود است و داشتههای دیگران را بسیار برتر و بالاتر از مال خود قلمداد کند.
۶- به در گفت تا دیوار بشنوه
این ضربالمثل درباره مواقعی است که کسی به طور غیر مستقیم و با گوشه و کنایه منظور خود را بازگو میکند.
برای مثال مدیر یک شرکت میخواهد به یکی از کارمندانش تذکر دهد تا با دقت بیشتری کار کند، اما چون نمیخواهد مستقیما او را خطاب قرار دهد، هنگام سخنرانی برای کارکنان میگوید اگر کسی در کارش بیدقتی کند با خطر جریمه و اخراج مواجه میشود. بدنی ترتیب مدیر با این جمله منظورش را به همان فرد مورد نظرش منتقل کرده اما مستقیم از او اسم نبرده است تا در محیط کار انگشتنما نشود.
از آنجایی که اگر کسی در اظهاراتش از فردی نام ببرد و اتهامی را علیه او مطرح کند باید در مقابل قاضی دادگاه پاسخگو باشد، بنابراین خیلی از کسانی که با رسانهها مصاحبه میکنند، در حقیقت حرفشان را به در میگویند تا دیوار بشنود و با خطر شکایت مواجه نباشند.
۷- دیگ به دیگ میگه روت سیاه
در دوران قدیم که برای پختن غذا زیر دیگها هیزم میگذاشتند، دود ناشی از آتش، دیگها را سیاه میکرد. ضربالمثل اینطور مثال میزند که اگر دیگی سیاه است، نباید به یک دیگر بگوید تو سیاه هستی.
این ضربالمثل زمانی به کار میرود که شخصی خودش دارای یک عیب است، اما فرد دیگری را به دلیل همان عیب مورد سرزنش قرار میدهد.
برای مثال وقتی کسی پرخوری میکند و چاق است، وقتی از کسی ایراد میگیرد که مراقب وزن خود نیست، شنونده به او میگوید: «دیگ به دیگ میگه روت سیاه»، به این معنی که وقتی خود تو چاق هستی نباید از بقیه افراد چاق ایراد بگیری.
۸- یک بام و دو هوا
این ضربالمثل در حقیقت اصطلاحی است که به تبعیض و بیعدالتی اشاره میکند. زمانی که در شرایط یکسان ولی برای افراد متفاوت، مجموعه متفاوتی از اصول یا قوانین اعمال میشود. چنین عملکردی بر خلاف اصول اولیه عدالت است.
در توضیح این که «یک بام و دو هوا» چه معنایی دارد، داستانی نقل میشود. پیرزنی با عروس و دامادش در خانهای زندگی میکردند. در یک شب تابستانی که هوا خیلی گرم بود، همه در پشتبام خوابیده بودند. یک سوی بام داماد و دخترِ آن زن میخوابیدند و طرف دیگر بام، عروس و پسرش بودند.
پیرزن وقتی دید که پسر و عروسش به هم چسبیدهاند و خوابیدهاند، آنها را بیدار کرد و گفت: «هوای به این گرمی خوب نیست به هم چسبیده باشید، از هم جدا بخوابید!»
سپس متوجه دختر و دامادش شد که جدا از هم خوابیده بودند. گفت: «هوای به این سردی، خوب نیست از هم جدا بخوابید! بروید کنار هم!»
عروس هم در پاسخ گفت: «قربون برم خدا را، یک بام و دو هوا را»
به این معنی که هوای پشتبام در همه نقاط آن ثابت بود، اما زن در مقابل داماد و عروسی که داشت، دو استاندارد متفاوت را در پیش گرفت.
این ضربالمثل زمانی به کار میرود که شخصی در مقابل دو پدیده مشابه، واکنشی متفاوت از خود نشان میدهد.
۹- مادر را ببین، دختر را بگیر
گفته میشود دختر در آینده بسیار شبیه مادر خود میشود، زیرا از آموزشهای او الگو گرفته است. این ضربالمثل بیشتر زمانی کاربرد دارد که پسری به دنبال انتخاب همسر است و به او میگویند دختری که زیر نظر مادرش رشد کرده، از لحاظ رفتار و لیاقت و خانهداری تا حد زیادی به او شباهت دارد.
اگر یک زن خوب یا نامناسب باشد، در هر دو صورت جمله «مادر را ببین، دختر را بگیر» کاربرد دارد. زیرا اگر خوب باشد یعنی دخترش هم خوب است و اگر بد باشد هم باید به داماد هشدار داد تا مراقب باشد.
۱۰- علف باید به دهان بز شیرین بیاید
این ضربالمثل میگوید هر فردی سلیقهای دارد. ممکن است آنچه که در نظر کسی خوشمزه نمیآید، از نظر دیگری بسیار موردپسند باشد و یا برعکس آن رخ دهد.
«علف باید به دهان بز شیرین بیاید»، بیشتر درباره ازدواج و لزوم مورد پسند واقع شدن طرفین در نظر یکدیگر و احترام گذاشتن به انتخاب آنها کاربرد دارد.
برای مثال اگر پسری با دختری که ظاهر زیبایی ندارد یا اخلاقش جالب نیست دوست شود و یا قصد ازدواج داشته باشند، اگر یک دوست این انتخاب را زیر سوال ببرد، به او میگویند: ««علف باید به دهان بز شیرین بیاید»، یعنی پسر یا دختر هستند که باید با رابطهشان ارتباط برقرار کنند و این موضوع به دیگران ربطی ندارد.
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |