|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2018-07-16 10:34:28 cri |
گاهی انسان از شهری که در آن زندگی میکند خسته میشود. شاید زندگی در آن نقطه آرزوی هزاران یا میلیونها انسان دیگر باشد، اما فرقی نمیکند.
آرزوهای بشریت هرگز تمامی ندارد. ما آرزوهایی در دل داریم اما وقتی به آن میرسیم باز هم چیزهای بیشتری میخواهیم. به همین علت ممکن است زندگی در یک شهر دیگر برایمان به یک آرزو تبدیل شود. خیلی از شهرها با هم تفاوتهای بزرگی دارند و میتوانند گردشگران یا کاربرانی اینترنت که عکس یا ویدئوهایی از آنها را میبینند، وسوسه کنند.
«چقدر قشنگ است! کاش من آنجا زندگی میکردم!»
این جملهای است که خیلی از مردم ممکن است حداقل یکبار در طول عمرشان آن را به زبان آورده باشند. ایران کشوری چهار فصل است که جاذبههای فراوان و همچنین تنوع آب و هوایی بینظیری دارد. پس دور از انتظار نیست که ایرانیان آرزو داشته باشند در یکی از این نقاط زیبا زندگی کنند.
این پرسش که مردم به کدام شهر بیشتر علاقه دارند، پاسخ مشخصی ندارد. هر کسی بسته به وابستیگیها، نیازها، احساسات و تجربیاتی که در ذهن دارد، دیدگاه متفاوتی را مطرح میکند.
بیشترین امکانات در تهران متمرکز شده و این شهر پایتخت سیاسی، اقتصادی و حتی هنری محسوب میشود. به همین علت در نیمقرن گذشته بسیاری از مردم ایران از روستاها و شهرهای کوچک به پایتخت یا دیگر شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند. گروهی از آنها برای دسترسی به امکانات کوچ کردهاند و دسته دیگر نیز جویای شغل بودهاند.
امین، ۲۷ ساله که در تهران زندگی میکند، میگوید: «من متولد لرستان هستم و خانهمان همیشه آنجا بوده. اما برای پیدا کردن کار به تهران آمدم. اگر دست خودم باشد ترجیح میدهم در همان روستای خودم زندگی کنم چون همه اعضای خانواده و بستگان و دوستانم در آنجا زندگی میکنند.»
با آن که خیلی از مردم آرزو دارند ساکن تهران باشند، اما در مقابل آن بسیاری شهروندانی که در پایتخت به دنیا آمدهاند نیز دلشان میخواهد که در شهر دیگری زندگی کنند.
ویدا، ۳۵ ساله که در تهران زندگی میکند، میگوید: «من همیشه آرزویم بوده که در جزیره کیش زندگی کنم، فقط به این دلیل که در آنجا وضعیت رانندگی مردم خیلی خیلی بهتر از تهران است، هوای پاک دارد و میتوان با آرامش و به دور از هیاهو زندگی کرد.»
فاطمه، ۴۴ ساله ساکن کرج نیز میگوید: «من به خاطر آلودگی و ترافیک تهران به کرج نقل مکان کردم، اما در اینجا هم همان مشکلات وجود دارد اما کمی قابل تحمل است. اگر آزادانه بتوانم محل زندگیام را مشخص کنم، تا جایی که بتوانم به نقطهای خوش آب و هوا مانند کلاردشت میروم. درست است که زمستان سرد و سختی دارد، اما در فصلهای دیگر سال بسیار زیبا و رویایی است.»
خیلی از ساکنان شهرهای شلوغ ترجیح میدهند در مناطق شمالی و مجاور دریاچه خزر زندگی کنند، زیرا آب و هوای آن را میپسندند.
کیان، ۴۳ ساله ساکن تهران میگوید: «من عاشق رامسر هستم. این شهر امکانات زیادی ندارد، اما من چنان از بودن در آنجا لذت میبرم که در دانشگاه آزاد رامسر ثبتنام کردم تا هر هفته به آنجا بروم و از طبیعت زیبایی که دارد بهرهمند شوم. من هر ماه سوار تهکابین میشوم و به بالای کوه میروم و از آن بالا به دریا نگاه میکنم. فکر میکنم اگر میتوانستم در این شهر زندگی میکردم.»
در این میان بعضیها به قومیت خود علاقه دارند و بیشتر به سمت آن گرایش دارند. نسترن، ۳۶ ساله ساکن تهران میگوید: «اگر قرار باشد در شهر دیگری زندگی کنم، کردستان را انتخاب میکنم. من ریشه کردی دارم وهمه اقوامم آنجا هستند. آب و هوای کردستان، غذاهای آنجا و از سوی دیگر مردم کرد را بسیار دوست دارم و هروقت به آنجا سفر میکنم، دلم نمیخواهد به خانهام در تهران بازگردم.»
بعضی از مردم انتخابهای عجیبی برای محل زندگی رویایی خود مطرح میکنند که از نظر دیگران منطقی به نظر نمیرسد. این به آن دلیل است که هر کسی علایق و زاویه نگاه متفاوتی دارد. محسن که ۴۶ ساله است و در مشهد زندگی میکند، میگوید: «یکی از اقوام ما در بندر بوشهر زندگی میکند. من معمولا هر دو سال یکبار به آنجا سفر میکنم و همیشه گفتهام که اگر روزی امکان آن فراهم باشد، همانجا یک خانه میخرم و میمانم. بوشهر در تابستان بسیار گرم و در زمستان هم خیلی سرد است، اما زندگی کنار خلیجفارس با مردم خونگرم جنوب را بسیار دوست دارم و از بودن با آنها لذت میبرم.»
گروهی از مردم وجود دارند که تاکنون به زندگی در یک شهر دیگر جز زادگاه خود فکر نکردهاند و در همانجا احساس خوبی دارند. آیدا، ۳۷ ساله که در شیراز زندگی میکند، میگوید: «من در شهر خودم راحت هستم. وقتی خیلی از مردم آرزو دارند در شیراز زندگی کنند، چرا من باید آرزو کنم که اینجا نباشم؟ ما هروقت دلمان بخواهد میتوانیم به تختجمشید یا آرامگاه حافظ و سعدی برویم و در باغهای بزرگ و زیبا قدم بزنیم. در هیچ نقطهای از ایران نمیتوانید فالوده خوشمزهتر از شیراز پیدا کنید. من عاشق شهرم هستم و اینجا را هرگز ترک نمیکنم.»
بالا بودن هزینه زندگی در شهرهای بزرگی چون تهران باعث شده تا خیلی از شهروندان زادگاه خود را ترک کنند. امیر که ۳۹ ساله است، میگوید: «من متولد تهران هستم ولی چند سال قبل به گلپایگان مهاجرت کردم. در اینجا نگران زلزله نیستم و هوا نیز تمیز است. لبنیات و کباب آن حرف ندارد و زندگی ارزانتر به من آرامش میدهد.»
مینو، ۳۶ ساله که تنها زندگی میکند، میگوید: «دو سال قبل به زندگی کردن در شهر رشت علاقهمند شدم. عاشق فضای سبز دروان شهر و آداب و غذاهای مردم بودم. بعد از مدتی آرزویم به واقعیت پیوست. آپارتمانم در تهران را فروختم و توانستم یک خانه ویلایی در رشت بخرم. الان در حیاط خانهام درخت خرمالو و نارنج دارم. اینجا زیاد باران میبارد و مردم خونگرم و خوشاخلاقی دارد. خیلی از مردم ساعتها در ترافیک سنگین جاده گرفتار میشوند تا بتوانند تعطیلات خود را در شمال سپری کنند، اما من همیشه در اینجا هستم.»
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |