رؤیای خانۀ عشق در شن جن

حتی قبل از این که مصاحبه را شروع کنیم، میزبانان مهمان نواز ایرانی و چینی گویی در مهمانپرستی از هم سبقت بگیرند، با چای سیاه دم کرده با هل که اولین پیشکش ایرانیان به مهمان است و با آب ولرم که اولین پیشکش چینیان به مهمان است از گروه ما با خوشرویی پذیرایی می کنند.

عماد میزبان ایرانی و همسرش زِنگ لینگ میزبان چینی ما هستند.

عماد به درخواست ما خودش را معرفی می کند و مقداری از زندگی و کار خود در ایران و چین در گذشته و حال می گوید.

او که آخرین فرزند خانواده است، در ایران به دلیل شغل دوم پدر که مرتبط با لوازم الکترونیک بوده، هم با این کار آشنا می شود، هم در دانشگاه رشتۀ رایانه می خواند که به این شغل ارتباط دارد و در واقع رشته و شغلش هم افزای هم می شوند. در اوایل ورود رایانه های شخصی به خانه های مردم در ایران، او به دلیل آشنایی به موقع با رایانه از طریق نصب ویندوز و نرم افزارهای مختلف مورد نیاز مردم که در اوایل آشنایی چندانی با این پدیدۀ نو نداشته اند، در سالهای تحصیل در دبیرستان و حدود 16 سالگی هم شروع به کسب درآمد می کند. البته اشاره می کند که از جهت سطح معاش خانواده، نیاز مالی باعث کار کردن او نبوده، بلکه علاقه به کار، خصوصاً کارهای مربوط به رایانه و از آن مهمتر علاقه به کسب درآمد، باعث آغاز فعالیت او بوده است.

در آن سالها طی سفرهای کاری که همراه پدر به کشورهای دیگر هم سفر می کند، اطلاعات بیشتری از بازار کار در این رشته به دست می آورد و تصمیم می گیرد کارگاهی در کرج برای تولید و فروش اسپیکرهای چوبی کیفیت بالا باز کند. به دلیل گران تمام شدن محصولات نهایی، برغم کیفیت بالایشان، این کار چندان سودآور نمی شود و یک سال بعد تعطیلش می کند، ولی در این کار تجربۀ زیادی کسب می کند.

پس از چند بار که همراه پدر در سفر کاری به چین و شهر شن جن می آید، تصمیم می گیرد که برای ادامۀ کار و فعالیت در زمینۀ الکترونیک در همین شهر شرکت ثبت کند و شن جن را پایگاه زندگی خود قرار بدهد.

از آنجا که ساکن شدن در چین و کار کردن در این کشور مثل هر کشور دیگری نیازمند ارتباط قوی با مردم محلی است، لازم می شود که یک دوره زبان چینی در دانشگاه بگذراند، ولی به دلیل مشغلۀ زیاد کاری و موفق نمی شود در خیلی از کلاسها شرکت کند، با معرفی دوستش یک معلم خصوصی چینی می گیرد تا دروس عقب افتاده را جبران کند.

به این ترتیب است که با همسر آینده اش آشنا می شود و پس از مدتی آموزش زبان چینی در همراه با خانم معلم باهوش و پرتلاش از او برای همکاری در شرکتش دعوت می کند و پس از مدتی همکاری به او پیشنهاد ازدواج می دهد. از آن زمان تا کنون آنها زندگی خوشبختی را در کنار هم گذرانده اند. همسر او که اهل جنوب چین است، به خاطر عماد و خانواده ای که با او تشکیل داده، رو به آموزش زبان فارسی آورده و حتی یک دورۀ چند ماهۀ زبان فارسی در مؤسسۀ دهخدا گذرانده است، به طوری که اکنون به راحتی می تواند با خانوادۀ عماد در ایران ارتباط برقرار کند.

همسر عماد پس از دیدار از ایران و همچنین یاد گرفتن زبان فارسی مصمم شد در رشتۀ آموزش زبان چینی به خارجیان تحصیل کند و حالا که مدرک کارشناسی این رشته را دریافت کرده است، قصد دارد در مؤسسۀ کنفسیوس به آموزش زبان چینی به زبان آموزان ایرانی تدریس کند.

آنها در حال حاضر در مرکز اقتصادی و فناوری شهر شن جن مستقر هستند و این شهر را بسیار دوست دارند. به گفتۀ عماد در اوایل ورودش به شن جن این شهر، با این که زیبا بود و رونق فراوان داشت ولی نسبت به الآن خلوت تر بود و الان با جاده ها و اتوبانها و مترو و برجهای بلندش، نسبت به آن زمان تفاوت زیادی کرده و پیشرفته تر شده، ولی به دلیل این که هدف این شهر استفاده از آخرین فناوریهای دنیا است، در زمینۀ محیط زیست و شهرسازی سبز هم همین مسیر را رفته و به این ترتیب برغم پیشرفته و مدرن بودن شهر، طی چندین سال جایزۀ اول شهر سبز چین را هم از آن خود کرده است.