نوزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین پیش از ظهر 18 اکتبر در سالن بزرگ خلق پکن گشایش یافت. شی جین پینگ، دبیر کل حزب کمونیست چین به نمایندگی از طرف کمیته مرکزی هجدهمین کنگره ملی حزب گزارش را در این نشست قرائت کرد. داوود محمدی، سردبیر روزنامه ایران که به این رویداد از نزدیک توجه کرده است میگوید پیشرفتها و دستاوردهای چین از تلاشها و هدایت رهبران چین جداییناپذیر است.
وی در گفتوگو با خبرنگار رادیو بینالمللی چین اظهار داشت: صحبتهای رئیس جمهور، آقای شی جینپینگ نظر من را جلب کرد، صحبتهای وی ادامهی همان سیاست کلی چین بود؛ منتها فکر میکنم دو هدفگذاری جدید را اعلام کردند: یکی، رفاه بیشتر جامعهی چین تا سال 2021 که یکصدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین است و دومی ارتقای جایگاه اقتصادی چین در جهان مصادف با یکصدمین سالگرد جمهوری خلق چین. این دو هدفگذاری برای من یک پیام داشت که آن هم این است که هنوز، هنوز و هنوز اقتصاد برای چین مهم است؛ اولویت اول است و دوم اینکه چین به جایگاه هر چند بالای کنونی خود قانع نیست؛ با وجود اینکه هماکنون در رتبه دوم جهان قرار دارد ولی خیز برداشته برای مدارج و رتبههای بالاتر در اقتصاد جهانی.
وی با اشاره به توسعه و پیشرفت چین در سالهای اخیر گفت: چین از سال 1978 که سیاست درهای باز را به اجرا درآورد و اصلاحات اقتصادی را شروع کرد تا بتواند بنیه اقتصادی خود را نیز توانمند کند، میدانست که راه دشواری را در پیش دارد ولی با صبر، برنامهریزی و سختکوشی گامها را شروع کردند و نتیجهاش را هم امروز میبینیم. آن چیزی که باعث شد چین بتواند این راه دشوار را طی کند به نظر من درایتی بود که در سوسیالیسم چینی تجلی پیدا کرد؛ ایدهای به اسم سوسیالیسم چینی که انتخاب شد، مراحل مطالعاتی و گزینش آن خوب انجام شد و به خوبی هم به اجرا درآمد.
وی افزود: آقای شی هم امروز گفتند که از نظر داخلی هدفگذاری این است که رفاه بیشتر برای جامعه ایجاد شود، با توجه به اینکه یکصدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست هم نزدیک است، گفتند که بناست که در یکصدمین سال این هدف را محقق کنیم و 2021 رفاه بیشتر تأمین بشود. از آنجایی که تأمین رفاه بیشتر برای چین به معنای آن است که صادرات خود را گسترش دهد، چون یکی از عمدهترین و در واقع اصلیترین منبع ارزآوری چین همین بحث صادرات است. این معنایش این است که بحث صادرات رونق بیشتری خواهد داشت برای چین و معنایش این است که سهم آن در نرخ رشد اقتصاد جهان از 30 درصد باید بیشتر بشود و این میتواند برای کشورهای جهان هم اتفاقی خوشایند باشد، چون در این وضعیتی که به نوعی ما رکود جهانی را داریم اگر قدرتی مثل چین بتواند رشد اقتصادی خود را افزایش دهد و سهمی بیشتر در نرخ رشد اقتصادی جهان داشته باشد، این میتواند کمک کند که رکود در کشورهای دیگر یک مقدار کمرنگتر شود. چون چین تجارت خارجیاش محور اصلی است و هر چقدر نرخ رشدش بیشتر شود که بخش عمدهاش از تجارت خارجی نشأت میگیرد، شرکای تجاری آن هم منتفع میشوند.
به نظر آقای محمدی، در حوزهی دیپلماسی تجارت با صلح پیوند تفکیکناپذیر دارد و اصولاً یکی از دلایل موفقیت تجاری چین نیز این بوده که سیاست خارجی تهاجمی نداشته و سیاست خارجی صلح آمیز دارد. وی گفت: من فکر میکنم که روند مشارکت در صلح جهانی تقویت خواهد شد. طی سالیان گذشته از رموز موفقیت چین این بوده است که با وجود قدرت نظامی چشمگیر، سلاح هستهای، ارتش توانمند و قدرت اقتصادی خیلی بالا، هیچ وقت در مناقشات جهانی سعی نکرده است که از اینها به عنوان ابزار و اهرم فشار استفاده کند یا به عنوان یک طرف دعوا در مناقشات ظاهر بشود. بیشتر دوست داشته است که صلح جهانی را تقویت کند، چون در سایهی صلح جهانی است که تجارت رونق پیدا میکند و جنگ آفت تجارت است. با توجه به مشی و استراتژی انتخاب شده توسط پکن مبنی بر اینکه ما باید بازیگر فعال اقتصاد جهان باشیم، الزامات آن را هم مراعات میکند یعنی دیگر بازیگر صحنههای نبرد نیست، با وجود آنکه توانمندی بالایی دارد و توان نظامی خود را تقویت میکند اما هرگز سعی نمیکند به عنوان یک بازیگر چالشگر و یک بازیگر جنگطلب وارد دیپلماسی جهان بشود.
سردبیر روزنامه ایران با اشاره به روابط ایران و چین گفت: طی سالیان گذشته روابط ایران و چین، واقعا روابط استراتژیکی بوده، اگر کلیت را مبنا قرار بدهیم، روند مناسبات دو کشور خیلی خوب بوده است و با توجه به اینکه هم چین به علت اینکه یکی از بازیگران فعال و قدرتمند اقتصاد جهان و سیاست بینالملل است و هم ایران به علت جایگاه برتری که در منطقه دارد، بازارهای جذابی که دارد، منابع طبیعی بالایی که دارد و توانمندیهای جمعیت ایران که جمعیت جوان و خلاق و عمدتاً تحصیلکردهای هستند، زمینههای همکاری مشترکی میتواند ایجاد شود. به لحاظ اقتصادی و به لحاظ دیپلماتیک چین و ایران، پکن و تهران میتوانند مانند گذشته کنار هم باشند، ضمن آنکه ملت ایران هرگز کسانی را که در روزهای سخت کنار آنها بودهاند فراموش نمیکنند. منتها به هر حال سیاست بینالملل است، دوستی هست، آشتی هست و همهی اینها هست اما چیزی که به نظر من مبنایی است، نگاه استراتژیک تهران به پکن و فکر میکنم متقابلاً پکن به تهران تداوم پیدا میکند، الان مثلاً نوعی بیاعتمادی خیلی شدید بین ایران و غرب وجود دارد که زدودن آنها سالها و شاید دههها زمان میطلبد و اقدامات خیلی زیادی میخواهد که اعتمادسازی صورت بگیرد. ولی اگر به مناسبات ایران و چین برگردیم میبینیم که نه تنها نشانی از بیاعتمادی جدی وجود ندارد بلکه پایههای اعتماد متقابل خیلی جدی میان دو کشور وجود دارد که همین میتواند مبنای تسریع حرکتهای آینده باشد.