مدت ها در این فکر بودم که از "لوئویانگ" یکی از هشت پایتخت بزرگ باستانی چین بازدید کنم، پایتختی که اواسط قرن هفتم در آغاز پیدایش دودمان "ژو" ساخته شد. حالا البته مثل بسیاری دیگر از شهرهای چین، ردپای کمربند اقتصادی ابریشم در این فضای باستانی نیز به چشم می خورد و بخش هایی را می توان در این شهر دید که تخریب شده و در شکلی جدید با ایده های نو قدعلم می کند.
به هرحال، در حقیقت، 9 دودمان مختلف در قرنهای پی در پی از لوئویانگ به عنوان پایتخت خود استفاده کردهاند.
و اما، یکی از نوادر حکمرانی هم در این منطقه شکل گرفته است و آن فرمانروایی تنها امپراتریس چینی است که ملکه "وو زه تیان" نام داشت، او تنها زن در تاریخ چین باستان از دودمان تانگ است که عنوان امپراتریس فرمانروا را دارا بود.
ملکه وو زه تیان در اصل معشوقه امپراتور "تایزونگ" بود. با مرگ او وی معشوقه جانشینش امپراتور "گائو زونگ" شد. او توانست خود را در دل امپراتور تازه جا کند و معشوقههای دیگر و همسر رسمی او امپراتریس "وانگ" را از چشم او انداخته و سرانجام به کشتن دهد و بدینسان پلههای قدرت را بپیماید.
"مین تانگ" و "تین تانگ" نام دو اقامتگاه این امپراتریس است که در شهر لوئویانگ قرار گرفته است. از این فضاها اکنون به شکل موزه و یک فضای گردشگری بهره برداری می شود. در بخش های مختلف، ماکت هایی از محل فرمانروایی و شکل و پوشش سربازان وی به نمایش گذاشته شده است که همگی نشانگر قدرت و شکوه یک زن چینی است.
بازدید از چنین عظمتی، ذهنم را اندکی درگیر خود کرد، این که با وجود گذشت سال های بس طولانی و پیشرفت در عرصه های مختلف، آیا چنین قدرتی بار دیگر نصیب زنان چینی خواهد شد... شاید بتوان گفت که حالا، یا مردان قدرتمندتر شده اند و یا زنان، به هم آن چه که دارند دل خوش ترند!