شمشیر بهشت و خنجر اژدها

شمشیر بهشت و خنجر اژدها که به نام شمشیر و خنجر نیز ترجمه شده است یکی از رمان‎های سبک ووشیا به قلم جین یونگ (لوئیس چا) و قسمت آخر سه گانه عقاب است که پس از رمان‎های افسانه عقاب‎های قهرمان و بازگشت عقاب‎های قهرمان نوشته شده است. این رمان اولین بار به صورت دنباله‌دار از سال 1961 تا 1963 میلادی در روزنامه مینگ پائوی هنگ‌کنگ منتشر شد.

خلاصه داستان

وقایع این داستان که در اواخر دوره سلسله یوان اتفاق می‎افتد درباره دو سلاح فوق‎العاده قدرتمند و باارزش یعنی شمشیر بهشت و خنجر اژدهاست که بسیاری از مبارزان جیانگ هو آرزوی داشتن آن‎ها را دارند. بر اساس یک گفته معروف، صاحب یکی و یا هر دوی این سلاح‎ها بر جهان وولین (محفل مبارزان هنرهای رزمی) مسلط خواهد شد. « خنجر اژدها مورد احترام وولین است و بر جهان حکمرانی خواهد کرد، چه کسی یارای مخالفت دارد؟ شمشیر بهشت به چشم نمی‎آید، چه کسی را یارای مبارزه با آن است؟» منشا این گفته در آغاز رمان مشخص نیست.

پدر ژانگ وو جی، قهرمان داستان، ژانگ کوشین، شاگرد ژانگ سان فنگ، یکی ازبزرگترین استادان مکتب وودانگ است و مادرش یین سو، دختر یین تیان ژنگ، استاد یک فرقه آسمانی "عجیب و غریب" عقاب است. او دوره کودکی را در کنار پدر و مادر و پدرخوانده‌اش شیه شون در زادگاهش که یک جزیره دورافتاده در شمال چین است می‎گذراند و زمانی که به سن ده سالگی می‎رسد به همراه پدر و مادرش به سرزمین اصلی چین باز می‎گردد. در بازگشت به سرزمین اصلی چین آن‎ها تعدادی از مبارزان هنرهای رزمی سعی می‎کنند از طریق آن‎ها به محل مخفیگاه شیه شون و خنجر اژدها پی ببرند. پدر و مادر ژانگ وو جی نمی‎پذیرند و دست به خودکشی می‎زنند. در همین حال، ژانگ وو جی نیز توسط بزرگان شوان مینگ زخمی می‎شود اما با مراقبت‎های یک پزشک عجیب از مرگ نجات پیدا می‎کند.

ژانگ وو جی تنها و سرگردان در یک دره رها می‎شود و در آنجا موفق می‎شود کتاب 9 دستور یانگ را که مدت‎ها کسی از آن خبری نداشته است پیدا کند و با کنترل انرژی‎های درونی خود تبدیل به یک مبارزه بی‎نظیر شود. در ادامه داستان به کمک او اختلافات میان مکتب مینگ و شش مکتب اصیل دیگر که در حال نابود کردن این مکتب است از بین برود. با این کار او مورد احترام اعضای این مکتب قرار می‎گیرد و پس از دست یافتن به مهارت " تغییر بزرگ زمین و آسمان" به عنوان رهبر این گروه انتخاب می‎شود. اصلاحات او باعث بهبود روابط این مکتب با گروه‎های دیگر می‎‏شود و در پی آن او به یکی از مهمترین شخصیت‎ها در میان مخالفان سلسله یوان تبدیل می‎شود.

در طول این ماجراجویی‎های، ژانگ وو وارد چهار رابطه عاشقانه می‎شود. اول، یین لی، دختر خاله ناقص‎الخلقه‎اش؛ دوم، شائو ژائو، خدمتکار دورگه ایرانی- چینی که او را به خوبی درک می‎کند؛ سوم، ژائو جیرو، دوست دوران کودکی که رابطه‎ای بسیار قوی با او دارد و چهارم، ژائو مین، شاهزاده مغول که در ابتدا دشمن خونین اوست. یین لی در میانه‎های داستان کشته می‎شود وشیائو ژائو برای رهبری مکتب مینگ در ایران به کشور خود باز می‎گردد.

پس از این دو ژو جیرو عاشق ژانگ وو جی می‌شود اما به خاطر عهدی که با استادش میه جوئه بسته و نفرت او نسبت به ژانگ وو جی و سایر اعضای مکتب مینگ، تبدیل به یکی از دشمنان ژانگ وو جی می‌شود. میه جوئه سعی می‎‌کند با فریب دادن ژو جیرو و سؤاستفاده از عشق او نسبت به ژانگ وو جی هر دو سلاح را به دست بیاورد. ژو جیرو پس از آنکه ژانگ وو جی قول خود را زیر پا می‌گذارد و از ازدواج با او سر باز می‌زند سوگند می‎خورد از ژانگ وو جی انتقام بگیرد. خاندان‎های ژائو مین و ژانگ وو جی دشمن یکدیگر هستند اما پس از چندین برخورد به تدریج ژائو مین عاشق ژانگ وو جی می‌شود و برای کمک به او به خاندان خود پشت می‎‌کند.

در پایان رمان، ژانگ وو جی پس از آنکه به اشتباه تصور می‌کند اعضای مکتب مینگ در حال توطئه بر علیه او هستند تصمیم به ترک جیانگ هو می‎گیرد. او ژائو مین را به عنوان عشق واقعی خود بر می‌گزیند و به همراه او در گوشه‌ای دنج و دورافتاده روزگار خود را می‎گذراند. (در پایان دومین ویرایش این رمان، عاقبت رابطه ژانگ وو جی و ژائو مین در هاله‎ای از ابهام قرار می‌‎گیرد.) پس از آنکه مکتب مینگ بر سلسله یوان پیروز می‌شود ژائو مینگ از حکومت صرف‎ نظر می‎کند و با وجود اینکه ژانگ می‎‌تواند به عنوان امپراتور جدید برگزیده شد، به جای او ژو یوان ژانگ بر تخت می‌‎نشیند و به این ترتیب دوران سلسله مینگ آغاز می‌‎شود.