بازگشت عقابهای مبارز یا عقاب بزرگ و همراهانش، یکی از رمانهای سبک ووشیا به قلم جین یونگ است. این رمان قسمت دوم سه گانه عقاب است که بعد از افسانه عقابهای قهرمان و قبل از شمشیر بهشت و خنجر اژدها نوشته شده است. این رمان ابتدا به صورت دنبالهدار در فاصله ماه می سال 1951 تا ماه ژوئیه سال 1961 میلادی در یکی از روزنامههای هنگکنگ به نام مینگ پائو منتشر شد.
داستان رمان درباره قهرمان قصه یانگ گو و استاد هنرهای رزمی او شیائولونگ نو و ماجراهای این دو در جهان جیانگ هو ( که به آن وولین یا محفل مبارزان هنرهای رزمی گفته میشود) است. جین یونگ این رمان را در سال 1970 و 2004 بازنویسی کرد که نسخههای بازنویسی شده شامل 40 فصل است و بیشتر اصلاحات انجام شده شامل توضیح و تغییرات جزئی درباره انگیزه یا اسامی شخصیتهاست.
خلاصه داستان
یانگ گو، قهرمان داستان پسر ضد قهرمان رمان افسانه عقابهای قهرمان است که پدر و مادر خود را از دست داده و یتیم شده است. زوجی به نام گو جینگ و هوانگ رونگ برای مدت کوتاهی از یانگ گو مراقبت میکنند و پس از آن او را برای آموختن اصول اخلاقی و هنرهای رزمی اصیل نزد فرقه چوانجن در کوه ژونگ نان میفرستند.
یانگ جو به خاطر اذیت و آزار شاگردهای دیگر و تبعیض استادش ژائو ژیجینگ تصمیم میگیرد چوان جن را ترک کند و بهطور ناشناس به نزد یک فرقه باستانی در معبد مردگان زنده که در همان نزدیکی است برود. او توسط یک دوشیزه اسرارآمیز به نام شیائولونگ نو نجات پیدا میکند و به شاگردی او در میآید. این دو برای مدت زیادی در این معبد به دور از چشم دیگران زندگی میکنند تا این که یانگ گو بزرگ میشود.
بهتدریج یک رابطه عاشقانه بین یانگ گو و شیائو لونگ نو شکل میگیرد که برخلاف قوانین جیانگ هو مجاز نیست. در طول داستان عشق این دو چندین بار با آزمایشهای مختلف نظیر سؤتفاهماتی و خطر جدا شدن از یکدیگر و ملاقات با گونگ سون و پیش رفتن شیائولونگ و او تا مرحله ازدواج روبهرو میشود. سرانجام آنها پس از آنکه دوباره به هم میرسند و ازدواج میکنند، شیائولونگ نو که نمیتواند از اعتقادات خود دست بردارد و این زخم کهنه را درمان کند یکبار دیگر یانگ گو را ترک میکند و با عهد میبندد پس از شانزده سال بار دیگر با هم دیدار کنند. در این مدت یانگ گو که در جهان جیانگ هو سرگردان شده است با چندین استاد هنرهای رزمی و یک عقاب بزرگ آشنا میشود و با آموزشهای آنها مهارتهایش را تا حد زیادی افزایش میدهد. این ماجراجوییها بهتدریج او را تبدیل به یک قهرمان شجاع و شاید قویترین مبارز هنرهای رزمی عصر خود تبدیل میکند. یانگ گو برای مبارزه با حمله امپراتوری مغول به کشورش به کمک مردم قوم هان چین و امپراتوری سانگ میآید. در پایان رمان یانگ گو و شیائولونگ نو بار دیگر به هم میرسند و با دعای خیر و تحسین وولین(مبارزان هنرهای رزمی) زندگی خود را در خلوت و تنهایی ادامه میدهند.