|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2016-10-17 16:00:45 cri |
لیوبان و اطرافیانش در طول ضیافت چنان گرم صحبت با سیان یوه بودند که او کاملا مجذوب صحبت های آن ها شد و فراموش کرد که باید برای کشتن لیوبان علامت بدهد. در واقع دیگر نمی خواست چنین کاری صورت بگیرد، اما وزیرش که خیلی نگران شده بود نقشه ای دیگر برای قتل "لیوبان" کشید.
او پیشنهاد داد یک نفر شمشیرباز بیاید و برای هیجان انگیز کردن مجلس شمشیربازی کند و همچنین به طور مخفیانه به آن مرد گفت که از فرصت استفاده کرده و لیو را به قتل برساند. مرد شمشیرباز شروع کرد به انجام حرکات موزون، ولی یکی از زیر دستان لیوبان این منظور شمشیرباز را فهمید و برای خنثی کردن نقشه او پیشنهاد داد که چون حرکات شمشیرباز جالب و تماشایی نیست، بنابراین بهتره ما هم یک شمشیرباز از جانب خود بفرستیم تا دو نفر با یکدیگر به انجام حرکات نمایشی بپردازند. سپس به طور مخفیانه به شمشیرباز خود تذکرداد که در صورت لزوم از لیوبان دفاع کند.
شمشیرباز اولی قصد داشت آرام آرام خود را به لیوبان نزدیک کرده و او را بکشد، اما دیگری سعی می کرد او را دور نگه دارد تا بتواند از "سیان یوه" دفاع کند.
لیو و سیان یوه، به طور کامل از این جریان بی اطلاع بودند و همچنان با گرمی تمام صحبت می کردند.
درآن لحظات حساس یکی از زیر دستان لیوبان گوشه پیراهن او را از زیر میز کشید و اشاره کرد که بیرون برود.
خارج از مجلس آن مرد به لیوبان گفت: مگر متوجه نشدید که میزبان و یارانش قصد کشتن شما را دارند! اکنون هنگام فرار است زود سوار بر اسب شده و فرار کنید.
لیوبان که تازه متوجه موضوع شده بود موافقت کرد اما گفت بدون خداحافظی نمی توانم برود.
آن مرد گفت با خداحافظی جان شما ممکن است به خطر افتد، هنگام بروز خطر جایی برای ادب و آداب باقی نمی ماند، من از جانب شما با آنان خداحافظی می کنم.
لیوبان نظرش را پذیرفته و فرار کرد.
هنگامی که وزیر "سیان یوه" شنید که "لیوبان" فرار کرده سخت برآشفت و شروع به ناسزا گفتن به "سیان یوه" کرده و گفت: با این کارت سرنوشت خود را تغییر دادی. در واقع چنین نیز شد. سیان یوه بعدها در جنگی که با لیوبان داشت، سخت شکست خورده و در نهایت خودکشی کرد.
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |