|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2016-07-26 14:43:57 cri |
س:من شنیدم که الان کیفیت کالاهای چینی در ایران خیلی اذیت میکند؟
ج: خب به خاطر اینکه مشتریها حالا ممکن است خود ما هم باشیم من نمیگویم همه دیگران میگویم خود ما هم هستیم به دلیل اینکه مردم به دنبال چیزهای ارزان هستند سعی میکنیم سفارش را طوری بدهیم که قیمتش پایینتر باشد در نتیجه کیفیت کالا هم پایین میآید. ممکن است که من همین روسری را بزنم ولی یک کسی از یک کشور دیگر بگوید که من اینقدر پول میدهم و کیفیتش را بالاتر ببر. خوب اینطور نیست. . . برای من پیش آمده که در ایران گفتهاند جنس چین چرا اینطور است و گفتم که همان چیزی است که سفارش دادند و برایش پول دادهاند وگرنه هست عین همان ده برابر قیمت ولی با کیفیت خیلی بهتر. هر چقدر که پول بدهی همان قدر هم میگیری
س: شما در کدام دانشگاه ای وو درس میخوانید؟
ج: ای وو یک دانشگاه بیشتر ندارد به نام ای وو گونگشان شوی ین. من در آنجا زبان چینی میخوانم. البته الان برادر کوچکم هم به چین آمده و در اینجا زندگی میکند. صبحها با هم میریم سر کلاس. البته تفاوت سطحی داریم در کلاسمان ولی خوب با هم میرویم. خیلی سخت است. همه دوستانم و حتی ایرانیها به من میگویند این همه درس میخوانی و هنوز نمیتوانی. میگویم برای من خیلی سخت است ولی احساس میکنم نسبت به قبل بهترم و میتوانم کمی بیشتر صحبت کنم ولی هنوز آنقدر عالی نیستم در حد خیلی از ایرانیهایی که اینجا هستند
س: پدرتان اینجا نیستند؟
ج: پدرم هستند ولی الان مشتری دارند و درگیر مشتری هستند و فردا صبح به هانجو میروند و در گیر کارهایشان هستند
س: برنامه شما برای آینده چیست؟
ج: این سؤالی است که در این چند هفته برای من خیلی پیش آمده چون من هفته پیش هم با هانجو تی وی مصاحبه داشتم و آنها میگفتند که بعد میخواهی در چین بمانی؟ میخواهی کجا بروی؟ برنامهات چیست؟ و من گفتم که بله من میخواهم در چین بمانم و ترجیح میدهم که در چین باشم ولی به کشورهای اروپایی نروم. گفتند چرا؟ خود چینیها خیلی دوست دارند که به کشورهای اروپایی بروند. گفتم که نه من الان در اینجا احساس راحتی میکنم به خاطر این که با من خوب رفتار میشود. درست است که تفاوت فرهنگی هست بین چین و کشورم خیلی چیزها برای من هنوز هم جا نیافتاده و با خیلی چیزها نمیتوانم به راحتی کنار بیایم ولی من دارم راحت زندگی میکنم و پول در میآورم در کنار خانوادهام هستم و احساس غربت نمیکنم.
س: پس در چین میمانید؟
ج: تا ده سال آینده مطمئن هستم که در چین میمانم. راجع به ایوو مطمئن نیستم. شرایط زندگی در ایوو مخصوصاً برای یک دختر جوان خیلی سخت است.
س:چرا؟
ج: ایوو یک شهر کاری است و شاید بتوانم بگویم که من اول دختر ایرانی در اینجا بودم.
س: جدی؟
ج: خب دختر ایرانی مجرد بودم. همه خب متأهل بودند و من با یک تفاوت سنی آمدم و یک مقدار اوائل به خصوص که در هانجو زندگی کرده بودم سخت بود و میگفتم چرا من به ای وو آمدهام و یا دوستانم به شوخی میگفتند چرا رفتی ای وو. من خیلی سریع میگفتم که من در ایوو میتوانم کار کنم و آینده داشته باشم ولی الان عادت کردم و با همه چیز کنار آمدهام و برایم زندگی در ایوو جا افتاده است ولی احساس میکنم که شاید بتوانم در یک شهر دیگر زندگی کنم، شهری که فقط کار نباشد، یعنی انقدر که فشار کاری روی آدم هست نباشد و جای دیدنی داشته باشد و جایی برای رفتن داشته باشد. به خاطر همین خیلی روی ایوو مطمئن نیستم که بخواهم همیشه ایوو بمانم ولی صد در صد در چین میمانم
س: موفق میشوید! کدام شهر چین را بیشتر دوست دارید؟
ج: هانجو
س: شانگهای چطور؟
ج: شانگهای هم دوستانم خیلی به من میگویند که پیش آنها بروم در آنجا هم ایرانی خیلی هست. ایرانیهای خیلی موفق. از ایرانیهای خیلی موفق آرش استیلاف و برادرش که خیلی موفق هستند و میبینم که این افراد در شانگهای چه رشدی کردهاند. یک شهر مدرن ولی بسیار شلوغ پر از جمعیت. سعی کردم که شانگهای را امتحان کنم. چند بار رفتم و ماندم وبیشتر از یک هفته نتوانستم بمانم. شلوغی خیلی اذیتم کرد. ترجیح میدهم یک جای ساکت مثل هانجو با یک فضای خیلی زیبا فکر میکنم که برای من بهتر است
س: نظر شما درباره بازار ایران و وضعیت کاری خودتان چیست؟
ج: همیشه و در هر کاری بالا و پایین هست و ممکن است اشتباه کرد، مخصوصاً در کار پوشاک و کارهایی که رنگ در آنها خیلی تأثیر دارد شرایط سیاسی جامعه روی آنها تأثیر میگذارد، مخصوصاً در کشور ما و کشورهای خاورمیانه شرایط جامعه در رنگهایی که مردم استفاده میکنند تأثیر میگذارد و چند سالی است که از لحاظ آب و هوایی کشور ما ثبات خاصی ندارد و ممکن است یک سال زمستان خیلی سردی داشته باشد و سال بعد نه زمستانی باشد و هوا خیلی معمولی باشد. در ده سال گذشته فکر میکنم که پدر من خیلی رشد کرد و تجربههای گذشته خیلی روی او تأثیر گذاشت و شاید من الان همان کار را بکنم نتوانم و بارها شده که خواستم کاری را خودم طراحی کنم و رنگها را انتخاب کنم ولی پدرم همیشه میگوید« همیشه چیزی که خودت دوست داری مهم نیست و خواست مردم مهم است نباید فقط به خودت فکر کنی». پدرم سعی میکند علایق قشر متوسط جامعه را پوشش دهد به خاطر این که روال عادی زندگی این افراد همیشه پابرجاست. نه خیلی بالا و نه خیلی پایین محصولی که همه مردم توان خرید آن را داشته باشند و علاوه بر آن کیفیت داشته باشد.
س: پس از مدت حدود سه سال که در چین زندگی کردهاید به نظر شما بزرگترین تفاوت ایران و چین در چیست؟
ج: بزرگترین تفاوت مردم یا کشور؟
س: هر دو؟
ج: مردم چین خیلی اهل دوست و بیرون رفتن هستند ولی ما به خاطر شرایط جامعه شاید آنقدر به بیرون رفتن و گشت و گذار علاقه نداشته باشیم، ما شاید خیلی از مهمانیها را در منزل برگزار میکنیم و به بیشتر به خانههای همدیگر میرویم. شاید به تازگی بیشتر شده باشد و شاید نسل جدید این طور باشند و این چیزی است که من همیشه با آن به مشکل بر میخوردم؛ اینکه ما ایرانیها سعی میکنیم خانههایی داشته باشیم که بتوانیم در آن از مهمانهای زیادی پذیرایی کنیم و بر عکس در ایوو شاید هال و پذیرایی یک خانه شاید از اتاق خواب هم کوچکتر باشد و من همیشه به خودم میگفتم «من از دوستانم در کجا پذیرایی کنم » و یک مقدار در رابطه با غذا تفاوت داریم که آن هم به خاطر حس چشایی است که این تفاوت برای من خیلی سخت بود، مخصوصاً در هانجو جایی را پیدا نمیکردم که با مزاج من سازگار باشد ولی ایوو خیلی خوب است به خاطر اینکه رستوران خیلی زیاد هست و رستورانهای عربی و ترکی و غذاهای خوشمزه. من احساس میکنم به خاطر اینکه به چین عادت کردهام تشابهات قدری بیشتر باشد که زندگی را هم برای من راحت کرده است. من از دیدگاه خودم میگویم که چینیها به تاریخ خودشان خیلی اهمیت میدهند و بیشتر فیلمهای چینی در چند سال گذشته فیلمهای تاریخی بودهاند و من هر جا که چینیها را مشغول تماشای فیلم میبینم یک فیلم تاریخی است، خب من هم به تاریخ کشورم خیلی اهمیت میدهم، غیر از این که یک ایرانی هستم هر وقت از من میپرسند که اهل کجا هستم سعی میکنم به پارس بودنم اشاره کنم و شاید کسانی که دور من بودند و دوستان چینی من خیلی به من توجه داشتند و در شرایط سخت و مریضی همیشه کنار من بودند و کمک کردند و هر جا که مشکلی داشتم پشتم بودند و به همین خاطر شاید من بیشتر تشابه میبینم تا تفاوت. بعضی جاها از لحاظ فرهنگی تفاوت میبینم ولی خیلی جاها تشابه میبینم
س: زندگی روزمره شما در چین چگونه است و چه فعالیتهای تفریحی برای خود دارید؟
ج: در کل صبحها سر کلاس حاضر میشوم و بعد از کلاس در صورتی که وقت داشته باشم سعی میکنم غذا درست کنم برای پدر و برادرم و بعد هم کارهایم را انجام میدهم و آخر شب هم سعی میکنم که به همراه برادرم فیلم ببینیم و صحبت کنیم و یا با دوستان ایرانی هستیم وکافه میرویم و یا به منزل هم میرویم. گروه ایوو اینترنشنال یک گروه دوچرخهسواری دارد که فعلاً به خاطر سرمای هوا فعالیت نداشتیم ولی در تابستان هر روز تقریباً پنجاه کیلومتر دوچرخهسواری میکنیم و مسیر بین دریاچههای اطراف تا ایوو را بهصورت رفتوبرگشت طی میکنیم؛ از ساعت 4 تا ساعت 8 صبح. آخر هفته هم که شنبهها به خیریه اختصاص دارد که تا ظهر طول میکشد و بعد هم با افراد گروه خیریه درباره برنامههای هفته بعد و یا مشکلات خود افراد در طول هفته گذشته صحبت میکنیم. یکشنبهها سعی میکنم مثل جمعهها که در ایران روز تعطیل است روز خانواده باشد. سعی میکنیم به بیرون از شهر و یا جاهای دیدنی برویم و یا سینما یا هر برنامه دیگری که باشد برویم. سعی میکنم به خاطر برادر کوچکترم خیلی از فرهنگ ایرانی دور نشوم و حالتی که در خانواده بوده را حفظ کنم
س: آیا میخواهید در آینده مثل پدر خود تاجر شوید و در صورت مثبت بودن پاسخ فکر میکنید باید برای رسیدن به این هدف چه کارهایی را انجام دهید؟
ج: من در ایران به دانشگاه رفتهام و درس خواندهام.
س: چه رشتهای؟
ج: حسابداری! ولی با پدرم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر من بتوانم در اینجا قدری بیشتر درس بخوانم ویا فوق لیسانس بگیرم شاید تجربه این درس خواندن شاید از مدت پنج تا هشت سال کار برای من بهتر باشد به این خاطر که در حال حاضر حتی تجارت هم با علم و فکر پیش میرود. به درس خواندن خیلی فکر کردم و چون تصمیم دارم که در چین بمانم سعی کردم رشتهای که به زبان چینی باشد انتخاب کنم و بیشتر به رشته بازاریابی تجاری چین فکر کردم که درباره بازار خود چین است و دوست دارم که تجارت پدرم را گسترش بدهم و تغییرش بدهم ولی یا به خاطر جوانی است که چنین فکری دارم یا اینکه واقعاً درست فکر میکنم ولی به این خاطر که پدرم بزرگتر هستند فعلاً سکوت کردهام اما دوست دارم که از شرایط فعلی بیشتر توسعه پیدا کند و میدانم که قابلیت آن را دارد. ایران در حال پیشرفت است و در حال حاضر یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه است و حتماً در طول چند سال آینده مهمتر و بزرگتر هم خواهد شد و من تنها به اکنون فکر نمیکنم و به آینده هم فکر میکنم
س: رئیس جمهوری خلق چین ابتدای امسال به ایران سفر کرد و پیشنهاد احیای کمربند اقتصادی جاده ابریشم را مطرح کرد، به نظر شما این پیشنهاد به روابط و همکاریهای اقتصادی ایران و چین چه کمکی خواهد کرد؟
ج: قبل از این سفر قطار ایوو تهران افتتاح شود و پیش از آن هم برجام به تصویب رسید و بسیاری از مشکلاتی که در چند سال اخیر در ایران وجود داشت برطرف شد و بخشی از محدودیتها لغو شد و ایران علاوه بر چین روابط خود را با کشورهای دیگر هم احیا کرد و توافقنامههایی را امضا کرد. من فکر میکنم با توجه به این که بخش بزرگی از واردات ایران از چین انجام میشود طرحها و دیدارهایی از این دست باعث پیشرفت روابط خواهد شد و امیدوارم که این قراردادها دوجانبه باشد و ایران هم بتواند به چین صادرات داشته باشد و زمینه همکاری بیشتر فراهم بشود.
س: در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید!
ج: تنها نکتهای که پیشتر هم به آن اشاره کردم این است که خیلی خوشحالم که به جای کشورهای دیگر به اینجا آمدم به این دلیل که در مقایسه با دوستانی که همزمان با من از ایران خارج شدند احساس میکنم که من در اینجا شرایط خیلی بهتری دارم و واقعاً مثل خانه دوم من شده و وقتی که به ایران برگشتم و این در حالی که دوست هم نداشتم که برگردم و دوست داشتم در عید بهار چینیها در چین باشم. . . بعد از دو سال که به ایران برگشته بودم بعد از یک هفته دلم تنگ شده بود و میخواستم بلیطم را عوض کنم و برگردم. واقعاً چینیها با من خیلی خوب رفتار کردند و خیلی ممنونم که توانستهام چنین روابطی را بسازم و همچنین دوستانی را داشته باشم که در آینده من تأثیر بگذارند
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |