|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2015-12-07 15:24:58 cri |
وقتی نام «دیوار چین» را برنامه سفر دیدم، آرزو کردم که کاش بتوانم از رفتن به آنجا فرار کنم.
برای همین به دفتر رادیو ایمیلی فرستادم و گفتم که نمیخواهم دیوار چین را ببینم، اما آنها قبول نکردند که از گروه جدا شوم.
«عمران صلاحی»، شاعر و طنزپردازی بود که در مجله گلآقا با او آشنا شدم. یکی از اتفاقات مهم زندگی من دورانی بود که به عنوان کوچکترین عضو تحریریه هفتهنامه گلآقا، هفتهای یکبار پشت میزی مینشستم که «منوچهر احترامی» و آقای صلاحی هم مقابلم بودند و برای کارتونهای مجله سوژه فکر میکردیم.
در سال 85 عمران صلاحی همراه چند شاعر از کشورهای دیگر به سفر چین دعوت شده بود.
وقتی او را پس از بازگشت به ایران دیدم، گفت: «روی دیوار چین خیلی طولانی پیادهروی کردیم. برای همین به قلبم فشار آمده و حالم خوب نیست.»
قلب آقای صلاحی در چین دچار عارضه شده بود، اما چون خودش نمیدانست که ماجرا چیست، آن را جدی نگرفت و اقدامی نکرد. حتی پس از بازگشت به تهران نیز فرصت پیگیری معاینه را نداشت و در نهایت به علت سکته قلبی راهی بیمارستان توس شد و دیگر او را ندیدیم.
آبانماه 94 وقتی با دریافت یک ایمیل از CRI فهمیدم که همراه 9 نفر دیگر از 9 کشور به سفر چین دعوت شدهام، به دلیل ماجرایی که از آقای صلاحی به یاد داشتم، تصمیم گرفتم تا در روز بازدید از دیوار چین، همراه گروه نباشم. دلم نمیخواست در جایی قدم بردارم که عمران صلاحی اذیت شده بود.
اما هنگامی که پی بردم هیچ راه فراری ندارم، آقای صلاحی را هم با خودم به دیوار چین بردم تا اینبار در کنارش باشم و اجازه ندهم که به قلبش فشار وارد شود. برای همین به جای بالا رفتن از پلههای کوهستانی، بلیت تلهکابین خریدم تا زودتر و راحتتر به دیوار برسیم.
اینبار قلب عمران صلاحی اذیت نشد و زیاد پیادهروی نکرد. با خودم گفتم کاش دفعه قبل هم خودم همراه او بودم.
از پیش میدانستم دیوار چین پروژه عظیمی است که روی کوه و دشت و دریا بنا شده و از بالا شبیه یک اژدهای در حال حرکت دیده میشود. چینیها یک ضربالمثل دارند که میگوید: «کسی که به دیوار چین صعود نکرده باشد، قهرمان نیست». هرچند راه دشوار رسیدن به دیوار را با تلهکابین دور زدم، اما مطمئن هستم که اگر از آنجا بازدید نمیکردم، در آینده حتما پشیمان میشدم.
وقتی روی دیوار بودم، دورانی را تجسم کردم که سربازان و تیراندازان همانجا در تکاپو بودند، میکشتند یا در راه دفاع از مرزهای کشورشان جان خود را از دست میدادند. دیواری که در گذشته ساخته شد تا سدی در مقابل دشمنان باشد، امروز گردشگران را متحیر میکند.
حسی که هنگام ایستادن روی دیوار چین داشتم، توصیفناشدنی بود، اما دوربین GoPro را روی سرم گذاشتم تا تجربه حضور در آنجا را به بینندگان ویدئو نیز منتقل کنم. همچنین یک گزارش ویدئویی بدون شرح هم از دیوار چین تهیه کردم که پس از بازگشتم به ایران منتشر شد و مخاطبان زیادی آن را تماشا کردند.
زن و مرد مسن چینی که همراه پسرشان به بازدید از آنجا مشغول بودند، برای چند دقیقه لبه دیوار ایستادند و تکههای بزرگ کیک را از کیفشان بیرون آوردند و مشغول خوردن شدند. این که آنها مسیر طولانی پلهها را طی کردند تا به آنجا برسند و نوشیدنی و خوراکی همراه داشتند، من را بسیار خوشحال کرد. چون شاهد بودم که علاوه بر گردشگران خارجی، مردم چین هم به تاریخ خود علاقهمند هستند و برای بازدید از آن وقت و انرژی صرف میکنند.
این که دیوار چین بعد از هزاران سال همچنان پابرجا مانده، نشانه توجه مردم و مسؤولان چینی به گذشته خود است. تنها در نتیجه این همکاری میتوان بنایی با این عظمت را از غارت و خسارت و تخریب نجات داد.
هرچند هوای منطقه در روزی که ما به دیوار چین رفتیم مهآلود بود، اما هیچ احساس بدی نسبت به آن نداشتم زیرا اژدهای بزرگ در میان ابرها هم عظمت خود را به رخ میکشید.
در راه بازگشت، از کنار فروشگاهی رد شدم که انواع میوههای خشک را عرضه میکرد. برای چند دقیقه کوتاه توانست توقف کنم و به مزه کردن آنها بپردازم. فرصت زیادی نداشتم و باید به سمت مینیبوس میرفتم، اما موفق شدم تا از میان طعمهای مختلفی که چشیدم، توتفرنگی را انتخاب کنم.
نخستین بازدید من از دیوار چین به همراه عمران صلاحی با طعم توتفرنگی در حالی به پایان رسید که دلم میخواست مسیر دیوار را تا جایی طی کنم که به دریا میرسد، اما این امکان وجود نداشت. باید به هتل بازمیگشتیم تا برای برنامه روز بعد آماده شویم.
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |