|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2015-09-28 18:47:11 cri |
هما روستا، از بازیگران برجسته تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در هفتاد و یکمین سالروز تولدش درگذشت.
او که به عنوان بازیگر تئاتر اعتبار فراوانی بین همکارانش داشت، بین تودههای مردم برای بازی در نقشهای ملودرام سینمای ایران محبوبیت پیدا کرد که بین آنها نقش خانم شفیق – معلم تربیتی دختری که قدرت تکلمش را از دست داده – در "پرنده کوچک خوشبختی" و نقش خواهر مقیم آلمان یک رزمنده شیمیایی در "از کرخه تا راین" قابل اشارهاند.
هما روستا که همسر حمید سمندریان، کارگردان برجسته تئاتر، بود نه تنها از دهه ۱۳۵۰ شمسی در نمایشهای متعددی از همسرش بازی کرد، بلکه در تنها فیلم سینمایی کارنامۀ او، "تمام وسوسههای زمین" نیز ایفای نقش کرد.
او در خانوادهای اهل فرهنگ در تهران سال ۱۳۲۳ متولد شد. پدر او، رضا روستا، یکی از "۵۳ نفر" مشهور بود که به خاطر اندیشههای مارکسیستی و مخالفت با حکومت رضا شاه زندانی شدند.
رضا روستا که بعدها به اعدام محکوم شد توانست همراه با خانوادهاش به اتحاد جماهیر شوروی بگریزد، جایی که دخترش هما تحصیلاتش را در مسکو و بعدها در بخارست در رشته نمایش به پایان رساند. بعد از درگذشت پدرش، اعضای خانواده در برلین شرقی مستقر شدند و آموختن زبان آلمانی در آنجا سالها بعد دلیل اصلی گرفتن نقش "از کرخه تا راین" شد.
یکی از ویژگیهای نقشهای هما روستا نحوۀ گویش فارسی او بود، طوری که فارسی را با تأکید و با تهلهجهای آسیای میانهای حرف میزد که در واقع از سالهای اقامتش در مسکو در گویش او باقی مانده بود.
هما روستا بعد از بازگشت به ایران و رها کردن تحصیلات در رشتۀ شیمی در فیلم "دیوار شیشهای" (۱۳۵۰)، ساختۀ ساموئل خاچیکیان، ظاهر شد، اما این کارگردانی خودش از نمایش "باغ وحش شیشهای" تنسی ویلیامز در سال ۱۳۵۱ بود که نامش را بر سر زبانها انداخت.
این نمایش که توسط گروهی دانشجویی به صحنه رفت همین طور باعث آشنایی او با حمید سمندریان و همکاری متعاقب و ازدواج آنها شد.
در سالهای ۱۳۵۰ شمسی هما روستا به کارگردانی حمید سمندریان در کارهای متعددی مثل "بازی استریندبرگ" (نوشته ماکس فریش که در آن هما روستا همبازی محمد علی کشاورز بود) و "مردههای بیکفن و دفن" (نوشته ژان پل سارتر، با شرکت ایرج راد و منوچهر فرید) ظاهر شد.
اما حوزۀ تخصصی او ادبیات نمایشی روسیه بود که به خاطر بزرگ شدن در مسکو نه فقط به خوبی فرهنگ روسی را درک میکرد، بلکه به آن عشق میورزید.
چنین بود که او با عزتالله انتظامی نمایش "بازرس"، نوشتۀ نیکلای گوگول را روی صحنه برد، نمایشی که با سفرش به شهرهای مختلف ایران یکی از کارهای تئاتری بیشتر دیده شده هما روستا بود.
یکی دیگر از کارهای روسی این دوره هما روستا ایفای نقش در نمایش "شنل" گوگول بود. حمید لبخنده به مناسبت بزرگداشت کارنامه هما روستا در سی و دومین جشنواره فیلم فجر خاطره دیدار این نمایش را که برای اولین بار در آن هما روستای جوان را روی صحنه دیده نقل میکند، خاطرهای که تمایز سبک بازیگری روستا را به خوبی توضیح میدهد:
"تا آن شب صحنۀ تالار شهرداری [اهواز] را چنین درخشان ندیده بودم. هما روستا به دلیل چهره و بیانش از دیگر بازیگران متمایز بود...تنها هما روستا بود که فارسی را با لهجه حرف میزد و بازیگریاش از نوع دیگری بود. آن گونه که انگار در ارکستری متوازن، سازی تک به نوایی دیگرگونه شنیده میشد؛ نوایی که شنیدنی بود و دلپذیر، اما تکافتاده و غریب."
با وقوع انقلاب، کارهای متعددی که هما روستا و همسرش آماده اجرا داشتند هرگز نتوانست روی صحنه برود و به گفتۀ خود هما روستا فرصتهای بازی در نقشهایی که سن و سال مشخصی مطلبید برای همیشه از دست رفت.
او به خاطر میآورد که در سالهای تلخ بیکاری به خانه بیضایی میرفتند و فیلمهای آلفرد هیچکاک را با او و با تفسیرهای نما به نمای بیضایی تماشا میکردند. در همین سالها آپارتمان هما روستا و حمید سمندریان در خیابان بزرگمهر تهران مرکز تمرین کارهایشان شده بود، کارهایی که نمیتوانستند مجوز بگیرند.
از سر استیصال و به عنوان نوعی اعتراض تمام گروه تئاتری سمندریان دست به چرخاندن یگ رستوران به نام رستوران ۱۴۱ زدند.
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |