از برگزاری روز عروسی مان بی خبر بودیم
ایلا تهرانی: من و ویدا بعد از اینکه مراسم نامزدی را برگزار کردیم چندان به فکر برگزاری مراسم عروسی نبودیم، هر دو سرمان با کار گرم بود و از آنجا که هیچ کدام مان درگیر و دار برگزاری مراسم عروسی پرهزینه نبودیم ترجیح دادیم همه چیز به شکل ساده برگزار شود تا اینکه پدر و مادرهایمان ما را سورپرایز کردند و در باغچه منزل عمه ام یک مراسم با ۱۸۰ نفر مهمان برگزار کردند، ما خودمان از برگزاری این مراسم کاملاً بی اطلاع بودیم و زمانی به ما گفتند که ما تنها ۲ـ ۳ ساعت برای آماده شدن فرصت داشتیم، در هر حال در آن روز ما به نوعی مانند دیگر مدعوین به نوعی مهمان بودیم که البته حسابی هم به ما خوش گذشت.
ویدا جوان
دست پخت ایلا در حد رستوران های پاریس است
ویدا جوان: من و همسرم در کنار هم به امورات خانه رسیدگی می کنیم چرا که من خودم چندان اهل کار خانه نیستم! بی شک اگر لطف و حمایت های ایلا نباشد، نمی توانم از پس انجام کارهای خانه به تنهایی بر بیایم چرا که من خیلی وقت ها به خاطر بازی تا دیر وقت سر کار هستم و زمانی که به خانه می آیم فرصت چندانی برای انجام کارهای خانه را ندارم. اگر هر دوی ما خانه باشیم معمولاً به کمک همدیگر آشپزی می کنیم. در واقع همسر من آشپز کم نظیری است و غذایی که طبخ می کند، در حد رستوران های پاریس است به همین خاطر ترجیح می دهم در خیلی از موارد در حد یک کمک آشپز عمل کنم و احتیاجات او را در آشپزی برایش فراهم کنم.
1 2 3 4 5 6 7 8