جراحی بینی باعث ازدواج ما شد
حکایت ازدواج من با همسرم به ماجرای جراحی بینی ام باز می گردد. من مدتها بود که در فکر جراحی بینی ام بودم، اما مدام استرس داشتم، پزشکی که انتخاب می کنم، نتواند آن طور که باید بینی ام را جراحی کند و حالت طبیعی اش را از دست بدهد، تا این که فرزین از طریق دوستان هنرمندم، به من معرفی شد.
اکثر این افراد که کار جراحی زیبایی را پیش او انجام داده بودند، از نتیجه کار بسیار راضی بودند. وقتی عمل بینی ام را پیش او انجام دادم، رفت و آمدهایی که بین من و ایشان ایجاد شد، باعث شد تا پی به نقاط مشترکی که بین ما وجود دارد، ببریم و حس کنیم حرف های زیادی برای گفتن با هم داریم. مدت کمی از آشنایی ما نگذشته بود که بحث ازدواج به میان آمد و تصمیم گرفتیم که زندگی مان را در کنار هم شروع کنیم.
شیطنت های یک پسربچه بازیگوش
سامیار هم مثل بیشتر بچه های همسن و سال خودش، حسابی بازیگوش است و نگهداری او، سختی های خاص خودش را دارد، به ویژه برای من که تجربه ای در زمینه بچه داری ندارم و بچه کوچکی در خانواده و فامیل ما نبود، تا بتوانم با شرایط نگهداری از او، پیش از تولدش کاملا آشنا شوم. از طرفی، من خودم تک فرزند بودم و همین موضوع را، برای من تا حدی سخت می کرد، اما به دنیا آمدن سامیار زندگی من را حسابی تغییر داد و این تغییر خوشایند، برای من حسابی جذاب است.
شیلا خداداد و پسرش
1 2 3 4 5 6 7 8 9