یکی از خاطرات جالب آرش از چین به کنگفو بر میگردد«حقیقتش من قبل از اینکه به چین بیایم فکر میکردم مردم چین همه کنگفو بلدند، چون در همه فیلمهایی که در ایران میدیدیم همه چینیها روی دیوار بودند و من پیش خودم فکر میکردم اگر به چین بیایم و خدای نکرده یک مشکل فیزیکی یا دعوا پیش بیاید من حتماً میبازم به خاطر اینکه همه چینیها کنگفو را خیلی خوب بلدند. خوب، همانطور که میدانید ما همیشه با فیلمهای بروس لی بزرگ شدیم»
از حرفهای آرش پیداست که در کنار علاقه به ایران که زادگاه اوست به چین هم خیلی علاقه دارد« من از بچگی همیشه آرزو داشتم که یک روز به چین بیایم و این کشور و مردمش را ببینم. از همان بچگی پدرم همیشه به ما میگفت که چینیها خیلی آدمهای خوبی هستند و این همیشه در ذهن من بود و نسبت به مردم چین یک ذهنیت مثبت برای من ایجاد کرده بود.» آرش یک اسم چینی هم دارد و در تلویزیون و هر جا که با هم میرویم مردم بیشتر او را به این اسم میشناسند و صدا میزنند« اسم چینی من خوآ بو است. خوآ در زبان چینی به معنی چین و بو به معنی پارسی و ایرانی است و به این ترتیب اسم من به معنی ترکیبی از ایرانی و چینی است» او درباره آرزوهایش نیز میگوید« ایران و چین دو کشور فوقالعاده خوب هستند که من واقعاً به آنها علاقهمندم و امیدوارم که روابط آنها روز به روز بهتر شود و همینطور من هم بتوانم از لحاظ فرهنگی و به عنوان یک عضو کوچک که در جامعه فرهنگی چین مشغول فعالیت هستم، پل ارتباطی خوبی میان دو کشور باشم و انشاالله که باعث سرافرازی ایران و چین باشم»
در انتها آرش اینگونه با ما خداحافظی میکند:
نمیخواهم به تن سر بماند فقط ایران ایران بماند
1 2 3 4 5