|
||||||||||||||||||||||
GMT+08:00 || 2015-03-04 21:22:25 cri |
کبری خادمی، دختر آرتیستی از کابل یک زره طراحی کرد، پوشید و یک مسیر ۸ دقیقه ای را در کابل طی کرد. در این نمایش چند دقیقه ای، کبری از مردان رهگذر تماشاچی سنگ خورد و مورد تمسخر قرار گرفت. با اینحال هجوم اصلی علیه او، پس از اتمام مسیر نمایش و در نتیجه برخی واکنش های منفی در رسانه های دیجیتال و شبکه های اجتماعی شکل گرفت.
کبری خادمی، دلیل نمایش تک نفره اش را واکنش به اذیت و آزار خیابانی در افغانستان عنوان کرد و موجی از تحسین و توجه رسانه های مختلف را هم به خود جلب کرد اما، برخی کامنت گذاران شبکه های اجتماعی و خبرگزاری های افغان اقدام او را پشت پرده یک برنامه هدفمندتر، علنی تر و برنامه ریزی شده تر نامیدند.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) در چند گزارش و یادداشت، به اجرای کبری خادمی پرداخت و هدف او را "شکستن کلیشه های مذهب و سنت مستولی بر جامعه افغانستان، چالش با اعتقادات و سنت های اخلاقی قابل احترام برای همه و در نتیجه، تابوشکنی و ترویج سکس و برهنگی در کشوری تماما مسلمان دارای طیفی از زنان سنتی و محجبه" دانست.
اقدام کبری خادمی، از سوی رسانه ها و مخالفانی از این دست در شبکه های اجتماعی، منحط، وارداتی، مبتذل و ضد ارزش نامیده شد و بخشی از یک پروژه سنت زدایی از جامعه افغانستان؛ برنامه ای هدفمند تحت عنوان دمکراسی و نهادهای مدنی به منظور وحشی نشان دادن مرد افغان و زیر سوال آوردن غیرت او و اشاعه فرهنگ برهنگی؛ و در نهایت، اجرای یک پروژه غربی توطئه آمیز است. اما مگر کبری خادمی زره پوش در نمایش تک نفره ۸ دقیقه ای اش چه کار کرده بود؟
اجرای یک پرفورمنس در "خیابان"
کبری خادمی در شهری "دخالت" کرد و در خیابانی اوضاع را تغییر داد که به سبب آزار و اذیت های جنسی بالطبع می بایست در آن حضور محدودتری داشت. کبری با حضورش به مردان خیابان گفت که حضور دارد، هر چند با زره، اما به میدان آمده است. هنر خیابانی، از زمان پیدایش در دهه شصت میلادی و اوجش در دهه نود میلادی، همواره عرصه مداخله هنرمند در فضای شهری بوده است.
کبری خادمی اعتراض خود به اذیت و آزار جنسی زنان را در قالب یک پرفورمنس و در خیابان اجرا کرد. از این حیث شاید اجرای او در قالب "هنر خیابانی" فهمیده شود؛ اجرایی در فضای باز شهری، ممکن و دسترسی پذیر برای همه در اجرا و تماشا. کبری خادمی به خیابان آمد و شهروندان مرد را هم بی آنکه بدانند در نمایش خود سهیم کرد. مردانی درست در نقش خود، موفق در اجرای آزار و اذیت جنسی. او موفق شد توجه بسیاری از شهروندان را به اجرای غافلگیرانه اش بکشاند، با اینحال، اجرای پرفورمنس او جایی به توفیق رسید که او توانست خیابان را به تسخیر درآورد.
کبری خادمی در شهری "دخالت" کرد و در خیابانی اوضاع را تغییر داد که به سبب آزار و اذیت های جنسی بالطبع می بایست در آن حضور محدودتری داشت. کبری با حضورش به مردان خیابان گفت که حضور دارد، هر چند با زره، اما به میدان آمده است. هنر خیابانی، از زمان پیدایش در دهه شصت میلادی و اوجش در دهه نود میلادی، همواره عرصه مداخله هنرمند در فضای شهری بوده است.
هنرمندان مداخله گر، با حضور و ارائه اثرشان در شهر، اوضاع شهر و وضعیت غالب را به تندی نقد کرده اند و واکنش شهروندان را به چیزی جلب کرده اند که به نظرشان می بایست تغییر کند. هنرمند جوان، ادامه سنت هنر خیابانی را به کابل برده است و از این رو، شهر را به واکنش واداشته است.
چندی پیش یک زن در کابل با اوضاعی نه چندان مطابق عرف به خیابان های کابل آمد. او کفش به پا نداشت و آشفته بود. در روزهای پس از آن اتفاق، برخی رسانه های افغان گفتند که زن روانی بوده و دچار آشفتگی روحی و اختلال عصبی؛ و حالا با پرفورمنس کبری، پرونده زن نیمه برهنه ساق برهنه ظاهرا "دیوانه" از نو مطرح شده است. به زعم مخالفان پرفورمنس کبری، این دو نفر هر دو بخشی از یک پروژه هستند، هر دو برای "زمینه سازی ذهنی و شکستن آرام و بی صدای حریم ارزش های متعالی و مقدس مردم افغانستان" آمده اند.
خادمی در اجرایش برهنه نیست، او بر خلاف دختر نیمه برهنه در کابل، علاوه بر لباس، زره هم به تن دارد. پس شاید آنچه او را برهنه جلوه می دهد، حضور دلبخواهی، با اعتماد به نفس، منتقد و خودبسنده اش در شهر است. او خودش را عیان کرده و دیگران را وادار کرده تا او را ببینند.
تبدیل امر شخصی به امر هنرمندانه، امر سیاسی
کبری در گفت و گو با بی بی سی فارسی گفته است که حوزه تخصصی اش Visual Art یا پرفورمنس آرت است و زره را هم خودش طراحی کرده و در دانشگاه تجربه های بسیاری از این دست داشته است. همچنین در این گفت و گو و سایر گفت و گوهای دیگر، کبری از تجربه هاش شخصی اش در کودکی و بزرگسالی در ارتباط با آزارها و اذیت های جنسی می گوید.
او به سادگی، امر شخصی و تجربه کودکی و بزرگسالی اش در زمینه اذیت و آزارهای جنسی مردان را به امر هنرمندانه و امر سیاسی بدل کرده است و حوزه مورد علاقه کبری، پرفورمنس آرت هم با تبدیل امر شخصی به امر هنرمندانه و امر سیاسی همنشینی دیرینه دارد.
شیوه ای که کبری برای نمایش خیابانی اش انتخاب کرده، یعنی پرفورمنس بدن، از همان آغاز در انتهای دهه شصت و هفتاد میلادی، شیوه محبوب جنبش های زنان در تجسم ترس ها، محدودیت ها و استیصال های جنسیتی بوده و از همان روزهای نخستین، قرار بوده با گزاره فرویدی "جنسیت، سرنوشت است" روبرو شود.
از پرفورمنس بدن هانا ویلکه Hannah Wilke و کارول شینه من Carolee Schneemann در دهه هفتاد میلادی تا پرفورمنس کبری در کابل در سال ۲۰۱۵ میلادی، حرف هنوز یک چیز است: شخصی وجود ندارد، "شخصی، سیاسی است".
برای رنج کبری در خیابان های ناآرام کابل و تجربه های تلخ کودکی اش، راه حل شخصی وجود ندارد. هر چه هست سیاسی است و باید در کانون توجه قرار گیرد و در خیابان حل و فصل شود.
با در آن نظر گرفتن تاریخ مدیومی که کبری از آن بهره برده و توفیق این مدیوم در انتقال پیام بدن مورد تعرض هنرمند جوان کابلی، دلیل برداشت های سیاسی مخالفان کبری در رسانه ها و شبکه های اجتماعی تا حدودی قابل حدس است. او برای رساندن پیامش، قدرتمندترین مدیوم هنری ممکن را به کار گرفته است: رسانه بدن و زره دست سازی که اندام زنانه در آن برجسته شده است و جلوه بدن زنانه، هر چند آهنین و ساختگی در خیابان های کابل، شهر را آشفته کرده است.
هدف: خلق شگفتی
از پرفورمنس بدن هانا ویلکه Hannah Wilke و کارول شینه من Carolee Schneemann در دهه هفتاد میلادی تا پرفورمنس کبری در کابل در سال ۲۰۱۵ میلادی، حرف هنوز یک چیز است: شخصی وجود ندارد، "شخصی، سیاسی است".
کبری در مصاحبه هایش گفته است هدفش این بوده که شگفتی ایجاد کند و در این شگفتی خودش هم سهیم شود. کبری به معنای آرتیست و پرفورمر معنای آنچه که انجام داده و رسانه اش را به خوبی می داند. او در پاسخ به رسانه های محافظه کار یا جماعت خشمگین کامنت گذاران نمی تواند بگوید هدف اجرایش دقیقا چیست، از آنجا که او هدف هنرش را، برخلاف نظریه های سنتی هنر سیاسی، تغییر مستقیم اوضاع سیاسی و اجتماعی و تحول قطعی در شرایط نمی داند.
نتیجه قطعی هنر او ایجاد یک فضای "بحث عمومی"، مشارکت آنلاین و آفلاین، مباحثه رسانه ای و ابراز است، تبدیل هنر به "حوزه عمومی"، فضایی که در آن افراد به نوعی نظری و عقیده ای را به فضای مباحثه بیفزایند.
درک او از پرفورمنس و کار هنری، در دنباله روی از نظریه هنر غیرتقلیدی، او را به سمت خلق نوعی شگفتی، ایجاد نوعی گسیختگی در موقعیت، در لحظه، در حال هنرمند و حال تماشاگر وا می دارد. آنچه کبری خادمی در خیابانی در کابل، در اثرش اجرا و پیاده کرد، نوعی خلق در لحظه، شگفتی و تحول قطعی در فضا بود. او با حضور تعجب آور و غریبش در خیابان و به کار گرفتن ابزار کنایه، و شوخی تلخش در طراحی یک زره آهنین اغراق آمیز و ایجاد یک فضای بصری غیرمنتظره، خالق یک اثر سیاسی تمام عیار بود و از همین رو چنین واکنش ساز شد و تنش و کنجکاوی آفرید. همان چیزی که انتظارش را داشت، همان چیزی که طراحی و به خوبی پیاده کرده بود.
آرتیست جوان کابل، پرشهامت ترین پدیده هنر اکتیویستی است که اخیرا اتفاق افتاده. پیام او را احتمالا زنان هنرمند بسیاری در تهران و قاهره و دهلی شنیده اند. شاید راه مقابله با آزار و اذیت های خیابانی از طراحی شوخی آمیز زره بگذرد. ژاک قانسیه، فیلسوف فرانسوی می گوید: "هنری ما را به شورش وا می دارد که در نشان دادن چیزهای شورشی توانا باشد."
رسانه ها |
برگزیده ها |
خبرهای تصویری |
بشنوید |
ببینید |
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |