بیست و نهم دسامبر کاروان تیم ملی فوتبال ایران راهی استرالیا می شود تا خود را محیای حضور در جام ملت های آسیا کند. کارلوس کیروش و شاگردانش به سرزمینی پا می گذارند که 17 سال پیش ، با صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی 1998 فرانسه ، افسانه ای ماندگار و شورانگیز را به قلب میلیون ها ایرانی هدیه داد.
امشب بار دیگر کارلوس و پسرانش در قالب کاروانی به عظمت و شکوه نام ایران قدم به آوردگاهی می گذارند که ایستادن بر قله آن به بغضی فروخورده و حتی شاید فراموش شده تبدیل شده است. رویای دیرینه ای که در سالهای اخیر ، محمد مایلی کهن با نسل طلایی 98 ، جلال طالبی با لشکر پرستاره و پرحاشیه اش ، برانکو با تیم شایسته اش ، ژنرال با ارتش سردرگمش و امپراتور با تیم یکدست اما محطاتش ، نتوانسته اند آن را به چنگ آورند تا همچنان این حسرت بزرگ بر روی قلب فوتبال ایران و هواداران بی شمارش سنگینی کند. قلب هایی که با وجود همه ناکامی های تیم ملی در دوره های قبل ، بازهم با وجودی آکنده از عشق و امید به آینده ، یکی دیگر از عاشقانه های دوست داشتنی خود را می سرایند و تیم ملی فوتبال کشورشان را روانه سرزمین آرزوها می کنند. تیمی که نه مانند سالهای 96 ، 2000 و 2007 با بهره مندی از ستاره های پرشمار قدم به جام ملت ها می گذارد و نه همچون سال 2004 ابرستاره هایی همچون علی کریمی و مهدی مهدوی کیا در ترکیب خود می بیند. بلکه تیم امروز ، به معنای واقعی کلمه یک تیم است که روانه جام ملت ها می شود و همین تیم بودن است که به نقطه اشتراک تیم ملی 2015 و 2011 تبدیل شده است ، اما صد البته با یک تفاوت بزرگ...تفاوت بزرگ و برگ برنده امروز تیم ملی فوتبال ایران را نباید در زمین چمن و در میان خطوط چهارگانه ستارگان پارسی جستجو کرد ، بلکه باید کمی آن طرف تر را نشانه رفت و همچون جام جهانی 2014 برزیل به دستان اعجازگر سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران ، کارلوس کیروش خیره ماند و منتظر ماند تا با رو کردن نسخه هماهنگ ، یکپارچه و متحد دیگری از سفیدپوشان تیم ملی فوتبال ایران همه مان را به وجد آورده و ما را بار دیگر با افتخار بر بام قاره کهن قرار دهد.