CRI Online
 

Y

GMT+08:00 || 2009-05-31 12:17:20        cri

yǐnɡ

un. 影子:

1: (اسم) سایه؛ شبح:

倒影|影子

عکس در آینه یا آب|سایه

他们俩形影不离

آنها مانند جسم و سایه جدانشدنی هستند.

vn. 图像;照片:

2: (اسم) عکس؛ تصویر:

留影

عکس یادگاری گرفتن

影集

آلبوم عکس

毕业合影已经拿到了

عکس دست جمعی فارغ التحصیلان را گرفتم.

wn. 电影:

3: (اسم) فیلم سینمایی:

影片|影院

فیلم سینمایی|سینما

她是一位影视明星

او یک ستاره سینما و تلویزیون است.

yìnɡ

uv. 答应;回答:

1: (فعل) قبول کردن؛ جواب دادن؛ پاسخ دادن:

应答|响应

جواب دادن|پاسخ مثبت دادن؛ اجابت کردن

他对考官的提问应对如流

او به طور روان و سلیس به پرسش های ممتحن جواب داد.

vv. 承诺;接受:

2: (فعل) پذیرفتن؛ تعهد دادن:

应邀

بنا به دعوت

应约

طبق قرار مقرر

应观众要求而加演

به درخواست تماشاگران دفعات اجرای نمایش را افزایش می دهند.

wv. 适应:

3: (فعل) منطبق بودن؛ وفق دادن:

适应|应时

 مطابق زمان بودن|مطابقت داشتن

他干得得心应手

هر کاری دلش می خواهد می کند.

xv. 采取措施对付、处理:

4: (فعل) برخورد کردن؛ سر و کار داشتن؛ ریسدگی کردن با اقدامات

应急

نیاز فوری را بر آوردن

应接不暇

کار یا مشتری در مغازه بیش از حد توان داشتن

他有很强的应变能力

او توانایی زیادی در برخورد با وضعیت اضطراری دارد.

yǒnɡ

adv. 长久;长远:

(قید) ابدی؛ برای همیشه:

永存

برای جاوید ماندن

我永远爱你

تا ابد دوستت دارم.

yònɡ

uv. 使用;利用:

1: (فعل) استفاده کردن؛ به کار بردن؛ استعمال کردن:

用具

لوازم؛ وسایل

公用

وسیله همگانی، عمومی

别大材小用了

نباید مواد مرغوب را برای چیزهای بی اهمیت بکار برد.

vn. 用处;功效:

2: (اسم) اثر؛ کاربرد؛ عمل

用处

فایده؛ کاربردی

作用

اثر؛ نقش

这种方法很管用

این روش بسیار اثربخش است.

wv. 需要(多用于否定):

3: (فعل) لزوم، ضرورت (غالباً در حالت نفی به این معنی به کار می رود):

不用管

به کمک یا کار دیگران نیاز نداشتن

不用开门

نیازی به باز کردن در نیست

干这个活儿用不了那么多人

برای انجام این کار به این تعداد زیاد افراد نیاز نیست.

xv. 吃或喝:

4: (فعل) صرف کردن؛ میل کردن:

请慢用

بفرمایید (خوراکی و نوشیدنی) میل کنید.

请用水

بفرمایید آب بنوشید.

用完餐之后请休息一下

لطفاً پس از صرف غذا کمی استراحت کنید.

yōu

uadj. 好;非常好:

1: (صفت) عالی؛ بسیار خوب:

优点

مزیت ها؛ نقاط قوت؛ شایستگی ها

优生优育

بچه های سالم و عالی به دنیا آوردن و آنها را شایسته پروراندن

我们是择优录取

ما برترها را استخدام می کنم.

vadj. 丰富;充足:

2: (صفت) فراوان؛ کافی:

优厚

مساعد؛ مطلوب؛ سرشار

优惠条件

شرایط دارای برتری و مساعد

待遇从优

حقوق سرشار داشتن

这是优惠价格

این قیمت امتیازبندی شده است.

yóu

uv. 经邮政部门递送:

1: (فعل) پست کردن:

邮寄|邮信

پست کردن|پست کردن نامه

我给您邮了一张照片

یک عکس را به شما پست کردم.

vn. 邮政业务:

2: (اسم) امور مربوط به پست:

邮票|邮局

تمبر|پستخانه

他在邮政系统工作

او در دفتر پست کار می کند.

wn. 指邮票:

3: (اسم) تمبر:

邮市|邮展

بازار خرید و فروش تمبرها|نمایشگاه تمبرها

我是个集邮爱好者

من یک مجموعه دار تمبر هستم.

yóu

un. 油;植物油;石油:

1: (اسم) روغن؛ روغن نباتی؛ نفت:

机油︱石油

روغن ماشین آلات|نفت

她喜欢用花生油炒菜

او دوست دارد با روغن بادام زمینی غذا بپزد.

vv. 用油漆涂饰:

2: (فعل) رنگ کردن، روغن جلا زدن:

油漆︱油窗户

روغن جلا؛ رنگ|رنگ کردن پنجره

新打的家具需要再油一遍

اسباب نو خانه باید یک بار رنگ زده شود.

wadj. 圆滑:

3: (صفت) چرب زبان؛ حیله گر:

油腔滑调|油嘴滑舌

چرب و نرم|حیله باز

你也太油了

تو خیلی زرنگ و حیله گر هستی.

yóu

uv. 游泳:

1: (فعل) شنا کردن:

游水︱游泳

در آب بازی کردن|شنا کردن

我们经常游泳。

ما اغلب به شنا می رویم.

鱼儿在水中游来游去

ماهی ها در آب به این سو و آن سو شنا می کنند.

vv. 闲逛;旅游:

2: (فعل) سفر کردن، گشتن

游客︱春游

گردشگر؛ مسافر|گردشگری بهاره

他云游四方,遍访名山大川

او به جاهای زیادی سفر کرده و به بازدیدهای زیادی پرداخته است.

wv. 迟疑;拿不定主意;移动;游移:

3: (فعل) تردید داشتن؛ دو دل بودن؛ در حرکت بودن:

游移不定

تردید داشتن

xn. 江河的一段:

4: (اسم) بخشی از رودخانه:

上游|中游

حوضه علیا|حوضه وسطی

他住在长江的下游地区

او در حوضه سفلای رودخانه یانگ تسه زندگی می کند.

yǒu

un. 朋友;关系密切、有交情的人:

1: (اسم) دوست؛ رفیق:

朋友

دوست

友情

دوستی

老王是我的学友

لائو وان همکلاس من است.

vadj. 关系好;亲近:صمیمانه؛ دوستانه

团结友爱|友好

متحد و دوستانه|دوستانه

他为人友善

او ادبی و مهربان است.

yǒu

uv. 表示存在:

1: (فعل) وجود داشتن؛ بودن:

地上有水。

روی زمین آب هست.

房间里有人。

در اتاق کسی هست.

他有两台电脑

او دو دستگاه رایانه دارد.

vv. 表示领有或具有:

2: (فعل) داشتن؛ دارا بودن:

领有

داشتن؛ صاحب بودن

有声有色

پر رنگ و صدا – کنایه از سرزندگی و شادابی

有本事

او توانایی و مهارت زیادی دارد.

wv. 表示发生或出现:

3: (فعل) به وقوع پیوستن؛ روی دادن:

他有事出去了

او کار داشت و بیرون رفت.

这里有了新的变化

اینجا تغییرات جدید پیدا شد.

xv. 表示不确定的人或事物:

4: (فعل) داشتن:

有人说

کسی می گوید؛ کسی گفت؛ گفتند

有一天

روزی

有地方下雨了

در جایی باران بارید.

y用在某些词的前面,组成表示客气的套话:

5:قبل از بعضی کلمات مورد استفاده می شود که نشانه تعارف است.

有劳大驾。

خواهش می کنم کاری انجام دهید.

有请您光临

لطفاً حضور بهم برسانید.


1 2 3 4 5 6 7
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید