جوان ایرانی که در حال حاضر در یک موسسه آموزش زبان اینچوان به تدریس زبان انگلیسی و چینی مشغول است، از دغدغه های خود می گوید: "دلمشغولی من این است که حالا که در چین هستم و در شهر مسلمان نشین اینچوان زندگی می کنم، وقتی می گویم مسلمان هستم وقتی سلام می دهند خیلی خوشحال می شوم! اما وقتی صحبت ها را ادامه می دهیم برایشان عجیب است که چرا به زبان عربی صحبت نمی کنم! و با تعجب از من می پرسند که "شما چطور در یک محدوده عربی واقع شده اید و حداقل 50-60 درصد کشورهای اطراف شما عربی صحبت می کنند، اما زبان شما عربی نیست! ما تاکنون فکر می کردیم که شما هم عرب هستید!" آن وقت من باید برایشان توضیح بدهم! البته این توضیح خیلی طول نمی کشد، چرا که به محض این که می گویم من از کشور پارس هستم و زبانم پارسی است، خیلی طول نمی کشد که می گویند، "آه! بله پارس ها را می شناسیم! در واقع به واسطه تاریخ، به واسطه جاده ابریشم خیلی خوب می شناسیم و حالا فهمیدیم که شما واقعا چه کسی هستید!"
جواد جعفری با همکارانش
جعفری البته در این رابطه خود را به عنوان یک ایرانی مسوول می داند و توضیح می دهد: "از این لحاظ من یک مقدار خود و هموطنانم را مسوول می دانم! چون که خود من در ایران هرگز از کشور چین بد نشنیده ام. نه از طرف مسوولین یا مردم یا مربیان و خانواده ها! هیچ وقت کشور چین کشوری بد برای من نبوده و همیشه برای ما کشور دوست معرفی شده! حتی در شاهنامه هم خوانده ایم که مردان ایرانی آرزو داشتند با دختران چینی ازدواج کنند! یا وقتی که در ایران اتفاقی می افتاد، مثل حمله اعراب به ایران، پادشاهان ایران به سمت کشور چین به عنوان کشور دوست فرار می کردند و پناهنده می شدند! ما تقریبا با کشور چین آشنایی داریم اما خودمان کم کاری کرده ایم چون چینی ها ما را نمی شناسند و ایران را در حوزه کشورهای عربی به حساب می آورند و این نشان می دهد که اعراب و کشورهای عربی را خوب می شناسند و عرب ها هم موفق شده اند ایران را یک جور بین کشورهای خودشان معرفی کنند، بحث من نژادپرستی نیست! بحثی فرهنگی است، این که ما به واسطه پیشینه جاده ابریشم و نزدیکی دوکشور به واسطه این جاده، این رفت و آمدها را فراموش کرده ایم و حالا فعلا فقط آمد است و رفتی وجود ندارد! ما فقط درباره چین می خوانیم و آن را می شناسیم اما چینی ها درباره تاریخ ایران اطلاعات چندانی ندارند این به خاطر کم کاری خودمان است!
1 2 3 4 5 6