CRI Online
 

T

GMT+08:00 || 2009-05-12 17:47:49        cri

tā

upron. 他:

1: (ضمیر) او:

他是我的好朋友

 او دوست صمیمی من است

我和他是同学。

من و او همکلاس هستیم.

pron. 另外的;别的:

2: (ضمیر)  دیگر، بقیه:

其他

دیگر

他人

دیگران

他乡

غربت، جای دور از خانه

tā

pron. 指动物或事物:

(ضمیر) این، آن (حیوانات یا اشیا):

看那只狗它好可爱啊

ببین آن سگ، چه قدر دوست داشتنی است.

tā

pron. 她:

(ضمیر) او( برای مونث):

她是我们的听力老师。

او معلم مهارت شنوائی ما است.

tái

un. 像台的东西:

1: (اسم) سکو، جای تحت مانند:

窗台│讲台

بله پنجره | سکوی کلاس، تریبون

站台

سکوی راه آهن

n. 节目制作的地方:

2: (اسم) جای تهیه برنامه، محل تولید برنامه (رادیویی، تلویزیونی...):

电视台

ایستگاه تلویزیونی

有线电台

ایستگاه رادیوی کابلی

tài

uadv. 表示程度极高或程度过了头:

1: (قید) این کلمه درجه بسیار بالا و یا بیش ازحد نشان می دهد، بیش از حد، خیلی:

太好了!

خیلی خوب است!

这里的人太多了。

مردم در اینجا خیلی زیاد هستند. اینجا خیلی شلوغ است.

adv. 用于否定句,使语气委婉:

2: (قید) در جملات منفی به کار می رود تا لحن آن ملایم و مودبانه باشد:

不太好

خیلی خوب نیست.

他看上去好像不太高兴。

به نظر می رسد او خیلی خوشحال نیست.

tán

(談)

v. 说出;对话;讨论:

(فعل)، بیان کردن، صحبت یا بحث کردن:

谈判谈论

مذاکره کردن | صحبت کردن

他们俩很谈得来。

آنان حرف  مشترک زیادی دارند.

tānɡ

(湯)

n. 食物做熟后的汁:

(اسم) اعصاره پخته شده غذا:

米汤│面汤

آش برنج |  آش رشته

鸡汤的味道很新鲜。

سوپ جوجه بسیار خوشمزه است.

tánɡ

n. 专为某种活动用的大房屋:

(اسم) تالار یا اتاقی که برای برگزاری فعالیتی اختصاص دارد:

课堂礼堂

کلاس | تالار

他在食堂吃饭。

او در ناهارخوری غذا می خورد.

tánɡ

un. 食糖:

1: (اسم) قند، شکر:

红糖白糖

شکر سرخ │شکر سفید

他不喜欢吃糖。

او دوست ندارد شکر بخورد.

n. 糖制的食品:

2: (اسم) خوراک تولید شده با شکر:

奶糖水果糖

شیرینی │ شکلات میوه ای

喜糖

شیرینی عروسی دادن

这糖果太甜了。

این آب نبات خیلی شیرین است.

tǎnɡ

v. 身体平卧:

(فعل)  به پشت دراز کشیدن:

躺下

روی بستر دراز کشیدن

他正躺在床上休息。

او روی تخت خواب دراز کشید تا استراحت کند.


1 2 3 4
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید