CRI Online
 

G

GMT+08:00 || 2009-05-07 15:12:22        cri

ɡāi

   該

v. 应当;应当是;理应如此 :

(فعل) باید؛ بایستی؛ مسلم بودن:

应该

باید

天晚了该休息了。

دیر وقت است، باید استراحت کنی.

ɡǎi

Œv. 变更;更换:

1: (فعل) تغییر دادن؛ عوض کردن:

改变︱ 更改

تغییر دادن | عوض کردن

v. 把错误的变成正确的:

2: (فعل) ویرایش کردن، غلط تصحیح کردن:

改正 改作文

تصحیح کردن | ویرایش متن

改进技术

بهبود بخشیدن فناوری

ɡān

Œadj. 不含水分或水分很少:

1: (صفت) خشک، بی رطوبت:

干洗

خشک شویی

衣服干了。

لباس خشک شد.

n. 加工制成的干的食品:

2: (اسم) غذاهای خشک شده:

牛肉干

گوشت خشک شده گاو

买一盒饼干。

یک جعبه بیسکویت خرید.

Žadj. 枯竭;完了;没有了:

3: (صفت) خالی؛ ته کشیده؛ تمام شده:

水快流干了。

آب بسرعت ریخته و تمام شد.

نک. ɡàn  ص. 88

ɡǎn

Œv. 追赶;赶:

1: (فعل) به پای کسی رسیدن؛ پیش افتادن:

追赶︱ 赶路

به پای کسی رسیدن | با عجله راه رفتن

他骑车往电影院赶。

او سوار بر دوچرخه با عجله به سینما می رود.

v. 驾;驱使;驱逐:

2: (فعل) راندن، افسار زدن؛ دور کردن؛ بیرون راندن:

赶羊︱ 赶马车

گوسفند را راندن | ارابه را پیش بردن

把飞虫赶走。

حشره بالدار را از خود راندن

ɡǎn

adj. 勇敢;有勇气;有胆量:

(صفت) بی باک؛ دلیر و متهور؛ شجاع:

勇敢︱ 果敢

شجاع | باجرات

她敢在冬天游泳。

او جرات دارد در زمستان شنا کند.

ɡǎn

Œv. 感觉:

1: (فعل) احساس کردن:

感到︱ 感觉

احساس کردن | حس کردن

很感意外

غیر منتظره، غیرمترقبه

v. 外界事物在意识上引起反应:

2:(فعل) اثر کردن، متاثر کردن:

感动︱ 感想

تاثیر کردن | خاطرات

这个故事很感人。

این داستان بر مردم تاثیر گذاشت.

Žn. 情感;感情:

3: (اسم) احساس؛ عاطفه:

好感︱引起反感

نظر مساعد | متنفر بودن

ɡàn

Œn. 主要或主体部分:

1: (اسم) قسمت عمده، بخش اصلی:

树干︱铁路干线

تنه درخت | خط اصلی راه آهن

v. 做;从事:

2: (فعل) اقدام کردن؛ مشغول بودن:

干活 苦干

کارکردن | سخت کار کردن

她干过会计。

او قبلا حسابداری کرده بود.

Žadj. 办事能力强:

3: (صفت) با استعداد:

干练

مستعد و مجرب

精明强干

لایق و باهوش

نک. ɡān  ص. 86

ɡānɡ

Œadv. 才;方才:

1: (قید) درست، به تازگی، همین حالا:

刚才

همین حالا، تازه

他刚回家。

او تازه به خانه برگشته است.

adj. 坚硬;坚强:

2: (صفت) سخت؛ نیرومند:

刚强 刚直

استوار | درستکار و صریح

性情刚正

او خوی درستکار و ثابت قدم دارد.

ɡāo

Œadj. 从下向上距离大;离地面远:

1: (صفت) ارتفاع بالا؛ فاصله زیاد از سر تا پا:

高楼︱ 高山

ساختمان بلند | کوه بلند

站得高

در جای مرتفع ایستادن

n. 高度:

2: (اسم) ارتفاع:

身高︱ 音高

قد | صدای بلند

小李有两米高。

قد شیائو لی دو متر است.

Žadj. 地位、等级在上的;超出一般的:

3: (صفت) جایگاه و درجه بالا؛ از سطح عادی و معمولی بالاتر:

高水平︱ 高级

سطح بالا | بلند پایه

体温有点儿高。

دمای بدن مقداری بالا است.

ɡǎo

Œv. 做;干;办:

1: (فعل) کار کردن؛ پرداختن؛ انجام دادن:

搞生产

تولید کردن

搞建设

سازندگی

工作搞出成绩。

در کار دستاورد داشتن

v. 设法得到:

2: (فعل) با شیوه ای به دست آوردن:

搞情报

اطلاعاتی به دست آوردن

搞到一些材料

مدارکی را به دست آوردن یا فراهم آوردن


1 2 3 4 5
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید