امروز دو شنبه ساعت 10 صبح یینینگ را به مقصد ناراتی در شرق رودخانه ایلی ترک کردیم. قبل از عزیمت، از ناراتی یک منطقه و شهری با خصوصیات قاناس در نظر داشتم. درست حدس زده بودم. ولی ناراتی یک تابلوی نقاشی متفاوت بود که در آن هم طبیعت و هم فرهنگ جاری در آن تحسین هر بیننده ای بر می انگیزد . ابتدائا از طبیعت و تجربه زندگی در آغوش آن شروع کنم. اگر چه در قاناس ما توانستیم زندگی قزاق ها و هم زیستی آنها را با طبیعت، از دور با دوربین هایٍ ثبت کنیم و به تصویر بکشیم اما در ناراتی به خانه قزاق های عشایر دعوت شدیم و توانستیم جزییات زندگی آنها را مشاهده کنیم. وقتی فرهنگ و دست مایه های انسانی که شامل تفاوت ها و زیبایی ها در پوشش لباس در هنر، در موسیقی و آواز و نمایش در بطن طبیعت بی نظیر ناراتی مشاهده می شود، گویی این دو به نوعی همدیگر را کامل می کنند. زمانی که خانه ها و چادر های قزاق های مهاجر بمانند نقاط رنگی بر روی چشم انداز و بهندشت سبز گون ناراتی قرار می گیرد، آن هنگام که مردان و زنان سواره، کورسهای اسب دوانی را در چشم انداز زیبای ناراتی به نمایش می گذارند و نیز آنگاه که هنرهای دستی زنان در داخل خیمه های بر با شده در دل طبیعت ناراتی از زندگی سخن می گوید، تو گویی طبیعت برای جان گرفتن و حرکت به حضور و کمک انسان نیاز دارد. در ناراتی فرهنگ و طبیعت با هم آمیخته است و این ویژگی منحصر بفردی را برای این منطقه از استان شین جیانگ فراهم می آورد. در ناراتی طبیعت بمانند قاناس در حرکت است ولی این بار انسان است که آن را به حرکت وا می دارد.
1 2 3 4