|
||
GMT+08:00 || 2014-05-02 19:31:35 cri |
网络音乐台
|
حمید، 35 ساله: بهترین کتابی که خواندهام، رمان «سمفونی مردگان»، اثر «عباس معروفی بود. من این کتاب را به پیشنهاد استادم در دانشگاه برای واحد درسی نقد ادبی نثر خواندم و نقد کردم و به این نویسنده علاقهمند شدم. سمفونی مردگان برنده جایزه سال 2001 بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ هم شد. داستان این رمان ماجرای یک شاعر جوانی است که گرفتار خشم پدر سنتیاش شده. معروفی در این کتاب دردسرهای یک روشنفکر در سالهای 1310 تا 1330 را از نگاه چند شخصیت مختلف داستان روایت میکند. خواندن این کتاب را نمیشود به هر کسی توصیه کرد. مخاطب خاص خودش را دارد.
ون یی گفت: بهترین کتابی که تاکنون خواندم دو کتاب مربوط به مصر است. یکی کتاب مرگ و دیگری کتاب حیات نام دارد. تحت تاثیر فیلم هایی "مومیایی" من به تاریخ مصر خیلی علاقه دارم و این دو کتاب به طور مفصل به سوالات من در باره مصر پاسخ داده است و آن ها را خیلی دوست دارم. و هر زمان که وقت داشته باشم مطالعه می کنم.
ثریا، 34 ساله: «هویت»، نوشته «میلان کوندرا» را با هیچ کتاب دیگری عوض نمیکنم. این نویسنده فقط داستان روایت نمیکند و در کنار آن همزمان به موضوعات، نگاه روانشناختی، سیاسی و فلسفی و تاریخی دارد. وقتی داستان هویت را بگویم، شاید شما هم کنجکاو شوید که آن را بخوانید. یک زوج عاشق هم هستند تا این که یک روز خانم به آقا میگوید: «مردها دیگر برای دیدن من سرشان را نمیچرخانند». مرد ابتدا حسادت میکند، اما در نهایت از این حرف ناراحت میشود و برای این که همسر پیر و غمگین خودش را خوشحال کند، با امضای یک مرد غریبه برای همسرش نامه مینویسد و زیبایی او را تحسین میکند و ادعا میکند که همیشه مثل یک جاسوس تعقیبش میکند. بقیه داستان را نمیگویم تا خودتان دنبالش بروید و بخوانید. هنگام مطالعه این کتاب با خودتان میگویید: «مرز نامشخص بین وهم و واقعیت چیه؟ اصلا واقعیتی هست؟» و پاسخ این است که همه چیز به طرز تفکر ما بستگی دارد.
مومو گفت: من کتاب هنر سفر را خیلی دوست دارم. این کتاب مثل یک سفر ایده آل است که به ما درس می دهد در جریان سفر چطور فکر کنیم و چطور مشاهده کنیم و به ما یاد می دهد شور و شوق خود را به زندگی و حیات حفظ کنیم. سفر چیست و به ما چه چیزهایی می دهد. پس از خواندن این کتاب، هر یکی از ما پاسخ خود را پیدا می کنیم.
مهزاد، 27 ساله: بهترین کتابی که خواندم، «ده دقیقه، ده ماه، ده سال»، نوشته «سوزی ولش» بود. این کتاب روانشناسی، شیوهای ابداعی را معرفی میکند که میگوید اگر هر تصمیمی در زندگیات میگیری، باید اثرات آن را آینده را هم مورد نظر داشته باشی. یعنی برای مثال اگر یک اتومبیل ارزانقیمت قدیمی میخری، شاید تا چند ماه راحت باشی، اما از سال بعد باید هر روز به تعمیرگاه بروی و کلی هزینه کنی و آخرش هم کسی آن اتومبیل را از تو نمیخرد و باید در میدان شوش رهایش کنی تا اوراقش کنند. خانم ولش منظورش این است که آینده دور خیلی مهم است و از حالا باید مراقب کارهایمان باشیم. به جرات میتوانم بگویم که این کتاب زندگیام را تغییر داد و بعد از آن حواسم به تصمیماتی که میگیرم، هست. در یک سال گذشته خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد کردهام و حتی بارها به دوستانم هدیه کردهام.
وانگ جو گفت: من مجموعه کتاب های رمز تبت را خیلی دوست دارم . یادم است در آن روزها تنها چیزی که به آن فکر می کردم زمان چاپ این کتاب بود. این سلسله کتاب ها شامل 10 کتاب است که در طول یک سال چاپ شد. پس از خواندن یک کتاب با اشتیاق منتظر چاپ کتاب بعدی بودم. این کتاب موضوعاتی مربوط به جغرافیا، انسان، تاریخ و فرهنگ و توسعه دین بودایی را به ما معرفی کرد. خواندن این کتاب ضمن سفر در رودخانه تاریخ طولانی تبت، حس بسیار هیجان آوری به خواننده می بخشد.
فرنود، 30 ساله: من عاشق رمانهای «سیدنی شلدون» هستم. او تنها نویسنده مورد علاقه من است. اگر بخواهم بگویم بهترین کتابی که خواندم کدام بوده، بدون شک یکی از آثار او خواهد بود. رمان «اگر فردا بیاید» را وقتی دبستانی بودم خواندم و عاشقش شدم. به خاطر دارم که شبها قبل از خواب زیر پتو میرفتم و با یک چراغ قوه کوچک یواشکی این کتاب را میخواندم، چون پدر و مادرم اگر میدیدند که تا آن ساعت بیدار هستم، حتما دعوایم میکردند. سالها بعد کتاب «صبح، ظهر، شب» را هم در حالی که در شمال وسط جنگل روی زمین دراز کشیده بودم، مطالعه کردم و از آن لذت بردم.
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |