CRI Online
 

همدلی از همزبانی خوش تر است

GMT+08:00 || 2011-11-04 19:30:35        cri

سفر زیباست مخصوصا برای انسان هایی که به قدرت لایزال اعتقاد دارند و معبود را در پی زیبایی ها می جویند. پروردگاری که زیبایی را در ذات انسانها نهاد و به آنها آموخت تا زیباترین ها را در غالب ذات احدیت بیابند. آری، در اشیایی که تنها نمادی از وجود مقدس او هستند.

در خرابات مغان نور خدا می بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

سوز دل، اشک روان، آه سحر، ناله شب این همه از نظر لطف خدا می بینیم

هنگامی که نام من به عنوان نماینده کشورم برای دیدار از چین، سرزمینی اسطوره ای با آداب و رسوم پنج هزار ساله انتخاب شد، بسیار شادمان شدم. زیرا کشوری را می دیدم که یکی از مدعیان اقتصاد دنیاست و با گستره وسیع جغرافیایی اش شمال و جنوب کره زمین را به یک دیگر متصل کرده و یک میلیارد و سیصد میلیون نفر را در خود جای داده است.

ایرانی ها یا لااقل افراد خانواده من بر اساس آموزه های دینی و اخلاقی، سفر را دوست دارند. زیرا با سفر می توان از سرانجام گذشتگان آگاه شد. بر اساس سنت های ایرانی، سفر موجب رشد انسان ها می شود. حال آنکه این سفر به کشوری به گستردگی چین باشد.

"بسیار سفر باید تا پخته شود خامی"

کشوری وسیع که تنوع فرهنگ ها را به خود اختصاص داده است، کشوری که مردم آن از نژاد تو نیستند، سخنان تو را نمی فهمند و به قدری گویش و لهجه های مردم این کشور با هم متفاوت است که گاه مردم خود کشور نیز سخنان یکدیگر را نمی فهمند، اما برادر تو هستند و تو می توانی از آنها در کنار هم بودن را بیاموزی.

مشتاقی! اما نگران، زیرا تنهایی! اما زمانی که به حضور 14 عکاس موفق مسلمان آسیایی می اندیشی که مانند تو این شرایط را تحمل می کنند قدری شرایط برایت آسان می شود و تنها به سرزمین جاودانه اژدها فکر می کنی و این سخن حضرت علی (ع) را دایم با خود تکرار می کنی تا تحمل سختی ها بر تو آسان گردد.

"از سختی و گرفتاری غمگین مشو، زیرا طلا با آتش ناب شود."

وارد هواپیما که شدم دیگر من بودم و رفیق همیشگی ام دوربین، که هر دو می دانستیم که باید با هم چین را به تصویر بکشیم.

در طول پرواز، بارها و بارها به زیبایی های سفر فکر می کردم تا سختی زبان بیگانه را فراموش کنم، پس از گذشت چند ساعت سفر و گذر از فرودگاه ارومچی به پکن رسیدم. استرس پیدا کردن آقای "شین" اجازه نمی داد به مردمی یکدست، با نوع فرهنگ و گویش، زبان و ارتباطات متفاوت آسیایی بیندیشم. ملاقات جالبی بود، باید دنبال شخصی می گشتم، وقتی آقای "شین" سلام کرد خیالم آسوده شد. چون دیگر کسی بود که با من همزبان بود و

می توانستم در کنار او با خیال راحت و بدون دغدغه های روزمره به زیبایی های سفر فکر کنم.

زمانی که برای اولین بار آن هم به عنوان نماینده، به کشور بیگانه می روی، تطابق با فرهنگ و آداب و رسوم آنها سخت است. زیرا تو نماینده مردم کشورت هستی، اما نا آشنایی با زبان بیگانه تو را می آزارد و دیدن شخصی که قادر باشد زبان دیگران برای تو باشد بهترین نوید برای توست. اما با گذشت زمان فهمیدم شاعر پارسی گو درست گفته است که:

"همدلی از همزبانی خوش تر است"

زیرا مردم این دیار، با تو با زبان نگاه و احساس سخن می گویند.

در روز اول سفر، به پکن رفتیم . پکن شهری محصور میان کوه های برافراشته است که مردم آن سعی کردند با کشیدن دیواری، کشور را از تهاجم بیگانگان رها سازند. دیواری که مدفنی برای مردگان چین شد( به سبب احتمال حمله مغول ها برای بالا آمدن دیوار از سراسر چین مردگانشان را آنجا دفن می کردند) شهری که در و دیوارش عظمت استقلال را فریاد می زند، پکن شهری است که تا چشم کار می کند ماشین است و آدم. با آب و هوایی گرم و خشک که دو رود بزرگ این کشور از آنجا می گذرد، پس پکن شهری مقدس است زیرا مردم چین باستان معتقد بودند که برکت به وسیله آب و کوه (مکانی مرتفع) می آید! حال که پکن هر دو را دارد باید برای چینی ها خیلی مقدس باشد!

پکن دارای جاذبه های گردشگری فراوان است که یکی از جاذبه های مدرن آن استادیوم "آشیانه پرنده" است. مجموعه استادیوم هایی که بازی های المپیک 2008 را یادآور

می سازد.

اما زیبا تر و پر افتخار تر از همه اینها میدان «تیان آن من» است که یادآور انقلاب کمونیستی خلق چین و آزادی عموم مردم از نظام امپراطوری است، که مرکز حضور ساختمان های مهم حکومتی چین است و مقبره اسطوره آزادی "مائو تسه دونگ" بنیاگذار جمهوری خلق چین، در میان این میدان که، آزادی و آزادگی را به دولت مردان یادآور می شود.

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

به قول آقای "شین" پکن بزرگتر و زیباتر از آن است که در دریچه دوربین من جای بگیرد ولی راه طولانی است و ادامه دارد.

شب هنگام که به هتل باز گشتیم خسته بودم، اما شوق دیدن چین با وجودم عجین شده بود، تمام طول شب حسرت می خوردم که ای کاش می شد دوباره امکان آمدن به پکن، بدون دغدغه زمان برایم فراهم می شد.

فرودگاه بین المللی پکن

میدان تیان ان من

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید