CRI Online
 

ایران، جائی که رویای من از آنجا آغاز می شود

GMT+08:00 || 2014-08-13 19:50:55        cri
دو هزار سال پیش، جاده ابریشم باستانی، دو کشور کهن چین و ایران را به یکدیگر متصل کرد. ارتباطات تجاری نه تنها کالاهای مختلف را با یکدیگر مبادله کرده، بلکه دوستی نسل به نسل مردم دو کشور را نیز آغاز کرده است. پس از هزاران سال، امروزه چین و ایران به عنوان کشورهای مهم منطقه ای، در ابعاد مختلف از جمله تجاری، انرژی، فرهنگی و غیره با هم همکاری داشته و هماهنگی مطلوب خود را حفظ کرده اند. از میان شخصیت های بسیاری که برای حفاظت و توسعه روابط دو کشور سهم شایانی ادا کرده اند، گروهی از بازرگانان هستند که پیش از همه وارد سرزمینی ناآشنا شده و آغاز به گسترش بازارهای یکدیگر کرده اند. شنیدن سرگذشت آنها محرکی برای ما خواهد بود.

خانم «دو جی» (du ji ) با نام انگلیسی «کریستینا دو» مدیر عامل شرکت تجارت بین المللی «اُرینتال ریس»( oriental raise ) است.

او شخصیتی که به عنوان یکی از موسسه داران چینی، پیش از همه سنگ آهن ایران را وارد چین کرده است. داستان زندگی او نیز، همچون سنگ آهنی است که اگرچه چشمگیر است ولی خیره کننده نیست.

شرکت خانم کریستینا در منطقه تجاری مرکز پکن قرار گرفته است. هنگامی که وارد دفتر کار وی می شویم، گویی به یکی از کشورهای خاورمیانه پا گذاشته ایم.

گونه های مختلف سنگ های معدنی آهن ایران و دیگر کشورها، یک سوی دیوار را پر کرده است. فرش های دستبافت ظریف، پستۀ مرغوب روی میز، و البته ارتباط صمیمی وی در حین مصاحبه، همه نشانه هایی از کشور ایران است. قابل تصور نیست وقتی می بینیم چنین زنی زیبا و آرام، هشت سال از عمر خود را با سنگ های سرد و زمخت آهن سر کرده باشد.

«من عادت ندارم همچون دیگران کارهایی تکراری انجام بدهم.»

آهنگ صدای خانم کریستینا دو، بلند نیست، ولی همین صدا بیانگر اعتماد به نفس اوست. او برای ما نقل می کند:«در سال 2003 میلادی، قیمت آهن و فولاد جهانی به اندازه چشمگیری افزایش یافت. میزان تولید سنگ آهن پاسخگوی متقاضیان نبود.» توجه کریستینا با تکیه بر تجربیات بسیار خود در امور معدنی، به بازارهای سنگ آهن جهان جلب می شود.

او می گوید:«تصمیم گرفتم کشوری مناسب و مطلوب انتخاب کنم تا بتوانم در آنجا تجارت بین المللی خود را در زمینه واردات سنگ آهن آغاز کنم. در آن زمان، بازار های معدنی سنتی جهان از جمله استرالیا، هند، برزیل و غیره، پر شده بود. از آنجا که من چندان اهل رقابت نیستم، تصمیم گرفتم جایی برای خود بیابم. با همفکری دیگران و تحقیقات و بررسی هایی که انجام دادم، کشور ایران را بهترین گزینه دیدم.»

این بانوی موفق می گوید:«بر اساس دانش و تجربیات خود و حس ماجراجویانه ام، ایران را بازاری بالقوه و قوی در این زمینه دیدم. بنابراین با تشکیل یک گروه کاری جدید، تحقیقات و بررسی اسناد مختلف را با ارتباط برقرار کردن با تاجران ایرانی و یادگیری زبان فارسی و دیگر کارهای لازم آغاز کردم.»

کریستینا در ادامه می گوید:«من در اولین روز از سال 2004 میلادی به تقویم سنتی چین به ایران سفر کردم. این روز نه تنها آغاز یک سال نو، بلکه شروع یک مرحلۀ جدید کاری برای من بود.»

وی در ابتدا دو برنامه کلی داشت، اینکه، با خرید معدن در ایران از طریق شرکت خود، کار استخراج و صادرات را انجام دهد. اما پس از بررسی ها در ایرانَ، او متوجه شد که این کار در ایران قانونی نیست و تمام کارهای مربوط به استخراج و صادارات باید با همکاری موسسات محلی انجام شود. در آن زمان بازار سنگ معدن آهن برای بازرگانان ایرانی یک بازار جدید بود، مردم با این نوع سنگ و کاربردش چندان آشنا نبودند و انجام تجارت جهانی مربوط به صادرات و واردات سنگ آهن برای آنها قابل طرح نبود.

کریستینا می گوید:«اگر می خواستیم سنگ آهن ایران را وارد چین کنیم، به کمک های موسسات محلی نیاز داشتیم، به همین علت بسیاری از موسسات معدنی ایران از طریق همکاری با شرکت ما، با سنگ آهن و آغاز تجارت بین المللی مربوط به آن آشنا شدند. از این بابت بسیار خوشحالم که بسیاری از آنها از این طریق توانستند وارد امور مربوط به سنگ آهن شده و دریابند که این، فعالیتی با آیندۀ مطلوب است. در سال های پس از آن، اکثر موسسات ایرانی شروع به صادرات سنگ آهن و استخراج از معادن کردند. این برای توسعه صنایع سنگ آهن کل ایران، حائز اهمیت بسیاری است.

کریستینا گفت، بیش از شش ماه از آغاز فعالیت مان، بالاخره اولین گروه سنگ آهن ایران ازطریق کانتینر وارد چین شد. در همان زمان مشکل جدیدی بوجود آمد. از آنجا که بازارهای چین با سنگ معدن ایران نا آشنا بودند، اکثر کارخانه ها، سنگ آهن ایران را نپذیرفتند.»

کریستینا دو می گوید:«از این بابت بسیار نگران شدم و پس از چند روز، یک تصمیم جسورانه گرفتم و به رایگان سنگ آهن ایران را برای کارخانه ها ارسال کرده و منتظر واکنش آنها شدم. خوشبختانه آنها از سنگ آهن ایران راضی بودند و کم کم این سنگ را پذیرفتند.»

کریستینا با یادآوری روزهای اول گسترش بازارهای ایران می گوید:«از اولین روز قرارداد، با میزان بیش از دو هزار تن تا کنون، که هر سال حدود 15 میلیون تن سنگ آهن از ایران وارد می شود، نه سال سپری شده است. روزهای گذشته مثل یک ترانه با گام های کوتاه و بلند، سرشار از اشک ها و لبخندها بود.»

یکی از دوستان ایرانی کریستینا که با شرکت او روابط همکاری خوبی دارد به ما می گوید:«با آنکه او یک زن است، ولی دارای عزمی راسخ و اعتماد به نفس است، او با برطرف کردن چالش های گوناگون، در امور خود به اوج رسیده و توانسته احترام و اعتماد دیگران را نسبت به خود جلب کند.»

آقای امیر می گوید:«کریستینا تقریبا به همه کوه های معدنی ایران سفر کرده است. ما همیشه به شوخی می گوییم، او جاهایی را که شتر نمی تواند برود، رفته است.»

این بانوی زیبا، به دنبال گسترش تجارت خود و سفرهای مداومش به ایران، با مناظر زیبای طبیعت و آداب و رسوم ویژه این کشور آشنا شده و بسیار از آن لذت برده است.

او می گوید:«امور بازرگانی نه تنها باعث رفت و آمدهای تجاری می شود، بلکه راهی برای مبادلات فرهنگی نیز هست. از این طریق فاصله های میان انسان ها به یکدیگر نزدیک می شود.»

در حال حاضر کریستینا، بسیاری از واژگان فارسی را آموخته است و می تواند با جملاتی ساده با دوستان ایرانی خود هم کلام شود.

کریستینا با اشاره به دورنمای شرکت خود و تجارت سنگ آهن در ایران، با اطمینان کامل می گوید:« ایران در چند سال اخیر، بهترین سیاست و اولویت اقتصادی را در اختیار شرکت های چینی گذاشته است. به دنبال بهبود محیط تجاری و افزایش اطمینان موسسه داران و مصرف کنندگان، راه معدنی من نیز به ایران گسترده تر و روشن تر خواهد بود.»

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید