یک مناسبت ایرانی دیگه از راه رسید. شب چله آمد و من باز هم بایستی این شب را دور از خانواده و تنها به یاد آن ها و یادآوری خاطرات خوش سال های گذشته بگذرونم. البته خدا رو شکر می کنم که هنوز دوستانی مهربان در اطرافم هستند که نگذارند این وقت ها تنها بمونم. جالبه که یکی از دوستان که بیشتر از همه مشتاق شرکت در مهمانی شب چله است یک دوست روس است. دوستی که خیلی به مردم ایران و فرهنگشون علاقه منده. آناستازیا دوست روس من می گفت که راجع به سنت شب چله همیشه شنیده بوده و عکس های زیادی از تزیینات خوراک شب چله دیده بود. او عاشق رسم حافظ خوانی و فال حافظ گرفتنه. یک دوست چینی هم که متوجه شد ما ایرانی ها هم رسم شب چله رو داریم خیلی هیجان زده شد. مخصوصا این که آن ها هم رسم خوردن هندوانه و انار را در این شب دارند. البته چینی ها علاوه بر خوردن میوه و تنقلات و شیرینی ویژه این شب، برنج و یک خوارک دیگر به اسم "جیائوزی" هم مصرف می کنند.
خلاصه این که، اگرچه امسال دور از خانواده هستم اما این شانس را دارم که این فرهنگ دلچسب پارسی را به دوستانی از کشورهای دیگر بشناسونم و علاوه بر شرکت در مراسم شب چله خودمون که فردا شب برگزار می شه، پس فردا شب هم همراه چینی ها شب چله رو جشن بگیرم.