CRI Online
 

سفرنامه روز نخست: زیبا – آرام- خوش مزه

GMT+08:00 || 2013-12-10 09:40:28        cri

8.30 صبح شنبه هفتم دسامبر. پرواز به سوی لی جیانگ ، استان یون نان، استانی در جنوب چین که از نخستین روزهای ورودم به این سرزمین پهناور آرزوی دیدنش را داشتم. بس که از برتری هایش شنیده بودم.

12.30 فرود در شهر لی جیانگ که از همان لحظه خروج از فرودگاه زیباییش را به رخ

می کشد.

13.00 این آخرین ساعتی است که اعلام می کنم. چرا که پس از آن چنان در آرامش و همهمه ای که همچون سکوتش آرامشبخش بود غرق شدم که زمان از دست دادم.

پیش از هر چیز از هوای پاک و آفتاب تیز محل بگویم که مرا سخت به یاد درخشندگی خورشید در مریوان زیبا انداخت که نمی دانستم هوای پاکش را چگونه توصیف کنم.

سر بر شیشه تاکسی چسبانده بودم و از دیدن طبیعت لذت می بردم که دوستی گفت، بدون مه و غبار پکن می توانی نفس بکشی؟! طعنه ای که هربار از تهران به شمال سرسبز کشور سفر

می کردم، دوستی می گفت، "آه خدایا بدون دود تهران نفس کشیدن برایم سخت است!"

باری! راننده ی تاکسی که تو گویی همه رانندگان تاکسی جهان یک صفت دارند، شروع کرد به زبان "پوتون خوا" زبان رسمی چینی با دوستان همراه از شهر لی جیانگ و قومیت "ناسی" که بیشترین جمعیت این منطقه را تشکیل می دهند و بسیاری چیزهای دیگر سخن گفتن.

و باز هم متاسفانه من هنوز نمی توانم از صحبت های آن ها چیزی بفهمم. به خصوص که راننده تاکسی لهجه مردمان یون نان را هم داشت. تنها به نکته ای که همراهم اشاره کرد دقت کردم که می گفت، از یک نقطه شهر که وارد می شوی، سمت چپ جاده که ساختمان و فروشگاه های بیشتری در آن نقطه به چشم می خورد مربوط می شود به شهر امروزی لی جیانگ و سمت دیگر که طبیعتی بکرتر داشت مربوط می شود به شهر قدیمی لی جیانگ که به چینی به آن "لی جیانگ گو چن" گفته می شود.

نکته ای که نظرم را جلب کرد و البته باید گفت باعث تاسف است. خانه سازی های فراوان است که در جای جای شهر به چشم می خورد.

البته به قول دوستم این منطقه به اندازه کافی سرسبز و زیبا هست. اما اگر شهرداری شهر به خانه سازان این اجازه را دهد، آن بلایی که بر سر طبیعت کشورم آمد، بر سبزی های این منطقه هم وارد شود! آن وقت چه؟! بلایی که به ویژه بر طبیعت شمال ایران آمد و گاهی که می شنیدی درختان چند ده ساله به سبب ویلاسازی ها و جاده سازی ها از بین رفته اند! آن وقت بود که آه از نهادت بر می خواست!

بگذریم!

و اما، از هر چه بگذریم سخن خوردنی ها از هر چیز خوش تر است! لازم به گفتن نیست که همیشه اولین سوالی که از یک مسافر چین پرسیده می شود، این است که؛ "غذاهای چینی را توانستی بخوری؟! گرسنه نماندی؟!" پیش از این بارها به این سوال پاسخ داده ام که هرگز آن چه از غذاهای چینی تصور می شود در این کشور رایج نیست! من تنها شنیده بودم که در یکی از استان های جنوبی چین مردم به خوردن حشرات عادت دارند. راستش را خواسته باشید فکر کردم شاید آن استان یون نان باشد! اما در نخستین روز که من با خوراکی غریب رو به رو نشدم.

اما غذایی شگفت انگیز خوردم که هرگز تصورش را هم نمی کردم این قدر لذیذ باشد. غذایی که ماده اصلی آن ماهی بود! ماهی، آن هم به صورت خام و آب پز!!!

نه دوستان! اصلا لازم نیست آن قدر صورت خود را به علامت چندش جمع کنید و با صدای بلند بگویید، "اااااااااااااااای"

این خوراک که نوعی "هوگو" که ترجمه آن به پارسی، "قابلمه داغ" است، یک هوگو سنتی ویژه این شهر است به نام " بن یو هو گو" در واقع "یو" به معنی "ماهی" و "بن" نام این نوع از ماهی است.

آی، مسافرها که بر مسند تصمیم برای سفر به یون نان نشسته اید، خوردن این غذا را فراموش نکنید!

باری! خوردنی های شهر از میوه هایی با شکل های متنوع و عجیب گرفته تا شیرینی های گل، که طعم گلاب و شیرینی های سنتی ایرانی را برایت تداعی می کند آن قدر زیاد بود که در این گفتار نمی گنجد و من تلاش می کنم به همراه عکس آن ها را برای شما معرفی کنم.

رخصت دوستان! هنوز قشنگی ها ادامه دارد! اما بگذارید دفتر نخستین روز را با پیشنهاد سفر به این شهر زیبا ببندم و ادامه را به روزهای دیگر موکول کنم!

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید