CRI Online
 

خلق و خوهای از دست رفته من

GMT+08:00 || 2013-08-26 17:01:22        cri
تا جایی که یادم می آید همیشه دفترچه ای داشته ام که حرف دلم را توی آن می نوشته ام؛ نوشتن به من روح می دهد یا به قولی زنده ام می کند، عاشق صدای ورق خوردن کاغذ و حرکت خودکار روی برگه کاغذ هستم، همیشه توی دلم حرفی برای نگفتن اما نوشتن وجود داشته است، حرف هایی که به زبان نمی آید اما با برگه های کاغذ آشناست؛ خیلی از وقت ها همه آن چیزهایی را که نوشته ام به یک هفته نرسیده پاره کرده و به سطل آشغال ریخته ام اما حتی همان نوشتن هم برای من زندگی است.

در پست قبلی همین جا در این وبلاگ داشتم می گفتم که ورود به چین برای من برابر بوده با تغییر یک سری از عادت هایی که خودم واقعا دوستشان داشته ام؛ یکی از آن عادت ها همین نوشتن بوده است! اینقدر تغییر کرده ام که خودم هم باورم نمی شود من که همیشه و همه جا کاغذ و خودکار به دست بوده ام، الان به جایی رسیده ام که چه شود که ماهی یک بار دو سه خطی در مورد موضوعی که خیلی آزارم می دهد بنویسم، البته ماهی یک بار کوتاه ترین فاصله ممکن است، شده که دو حتی سه ماه یک بار هم دفترچه کوچکم را باز نکرده ام!

گاهی که با خودم فکر می کنم عهد می کنم که حتما باید بنویسم، دفترچه ای برمی دارم و خودکاری کنارش می گذارم و یک صفحه ای هم می نویسم اما همان یک صفحه کافی است که دیگر نوشتن را کنار بگذارم و باز هم من بمانم و همه حرف های رو دلم که هر چقدر هم تلاش می کنم به زبان نمی آیند که بگویمشان...

می ترسم این تغییرها اینقدر زیاد باشد که بعد از یک مدتی خودم هم نتوانم خودم را بین گذشته و امروزم تشخیص بدهم، فقط خوش بینم که به آن جا کشیده نشود 

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید