CRI Online
 

ایرانم دوستت دارم

GMT+08:00 || 2013-04-27 19:49:55        cri

یک ماه گذشت به همین زودی! بالاخره بعد از، به طور دقیق سی و چهار روز، از خانه و شهر و وطن دل کندم! اما انگار امسال دل کندن برام خیلی سخت تر از سال های پیش بود!

نمی دونم، دلتنگی امسالم را به این قضیه ربطش بدم که خب هر چی سن آدم بالاتر می ره احساسی تر می شه! یا نه امسال علاوه بر خانواده، حضور تعدادی از عزیز دوستانم زمان رو برام شیرین کرد! آن قدر شیرین که به کام احساساتم چسبید و کندن آن خیلی برام سخت شد!

امسال بر خلاف سال پیش که تونستم یک سفر خارج از ایران هم داشته باشم، موفق شدم به دو سه استان کشور خودم سفری هر چند کوتاه داشته باشم! و چه قدر از این بابت خوشحالم!

گذر از شهرها و روستاهای استان های گلستان، گیلان و همدان برایم افتخار آفرین بود!

البته در این سفرها تلاش کردم تا غم رو نبینم فقط نیمه ی پر لیوان رو دیدم! بازدید از آثار باستانی و گشت و گذار در میان درختان بالا بلند جنگل و قدم زدن بر روی ماسه های ساحل! دویدن و خندیدن و عکس گرفتن با دوستان! تاب بازی به یاد کودکی و از ته دل فریاد کردن! زنده کردن خاطرات پدر و مادر در شهر گرگان که سال های اول ازدواجشون را در آن گذرانده بودند و ... همه و همه زیباترین روزها رو برای من رقم زد!

بازارهای سنتی هم حال و هوای خودش را داشت! گفت و گو با کاسب های قدیمی و عکس گرفتن با کوچولوهای نازنین هم صفای بیشتری به گردش من بخشید!

خلاصه این که امسال، محبت عزیزانم اجازه نداد که گرونی و استرس و ... بگذریم! حالا که من چشم به

همه ی مشکلات بستم، نمی خوام دردها رو یادآوری کنم تا شیرینی سفرم رو تلخ کنم!

فقط با تمام وجود فریاد می کنم، "ایرانم دوستت دارم"!

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید