CRI Online
 

لذت غذای چینی

GMT+08:00 || 2012-06-05 18:22:53        cri

پس از ورودم به کشور چین، با هر دوستی که تاحالا تماس گرفتم، نخستین سوالی که از من پرسیدند، این است که: "غذاهای چینی را می تونی بخوری؟!!!" ناگفته نماند این سوال را در حالتی مطرح می کنند که لب و لوچه هاشون را جمع کرده اند، ابروها را به شکل هشت درآورده اند و منتظرند که من هم مثل خودشون صورتم را جمع و جور کنم و بگم، وای، نه! از گشنگی دارم هلاک می شم و این حرف ها!

اما من خیلی خونسرد پاسخ همیشگی را به این سوال - که هنوز پس از گذشت یک سوال رکورد دار سوال های دیگر است- می دهم که: "غذاهای چینی واقعا سالمند و بزرگترین حسنش هم این است که از شکر، نمک و روغن خیلی خیلی کم استفاده می کنند." اما آن هایی که تجربه خوردن غذاهای چینی را دارند با تعجب

می گویند: "ولی اکثر خوراک آن ها طعم شیرین دارد."

من هم سرسختانه، طوری که انگار سرآشپز محله چینی ها هستم، می گم: "نخیر، آن ها از شیرینی های طبیعی استفاده می کنند و کمتر شکر صنعتی به غذاهاشون اضافه می کنند."

این جاست که هموطن های عزیز با نارضایتی تمام، تسلیم می شوند. آخر آن ها در دستور پخت بیشتر غذاها دیده اند که گیاهان، بیشترین مواد لازم را برای تهیه غذای چینی تشکیل می دهند.

صحبت درباره غذاهای چینی همچنان ادامه پیدا می کند واین بار دوستانم بحث خوراک حشرات و بندپایان را مطرح می کنند، اما این جا هم من کوتاه نمیام و می گم: "نه اتفاقا من که چیزی ندیدم، ظاهرا تنها اهالی یکی از استان های جنوبی چین، چنین عادتی دارند. تازه، من در خبرها خونده ام که دولتمردان کشور کانادا تصمیم دارند تا خوراک کرم ابریشم را در کشورشان رواج بدهند."

خلاصه این که تا وارد کشور چین نشوید و خودتان خوراک مردم این کشور را تجربه نکنید، ممکن است این تصور در ذهن شما باشد که مذاق ایرانی با غذای چینی سازگاری ندارد. در حالی که اتفاقا شکل و طعم بیشتر غذاها و نوشیدنی های منطقه مسلمان نشین "شین جیان" به خوراک ایرانی نزدیک است. مخصوصا کباب های تند که با سیخ های چوبی سرو می شود، به همراه نان شین جیان که خیلی لذیذه!

بد نیست این را هم اضافه کنم که اروپایی ها خیلی بیشتر از مردم آسیا و آفریقا به غذاهای چینی، خصوصا غذاهای دریایی چین، علاقه مندند و بسیار با اشتها غذاهای این کشور را می خورند.

یک اعتراف: از شما چه پنهان، این مطالب را مطرح کردم، اما باید اعتراف کنم که از شروع کارم در این جا، تنها سه بار برای خوردن غذا به رستوران رادیو رفته ام و هر روز به بهانه این که دلم برای خوردن قرمه سبزی، خورش قیمه، آش و آبگوشت تنگ شده، در خانه آشپزی می کنم، در حالی که همکاران اروپایی، هر روز ناهار و حتی شام خود را در رستوران رادیو صرف می کنند.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید