CRI Online
 

از سیر تا پیاز چین – قسمت دهم: سفر به استان چین هائی(1)

GMT+08:00 || 2010-09-14 14:55:15        cri

روز اول - دهم اوت

ساعت 9 صبح روز سه شنبه 10 اوت 2010 (19 مرداد 1389) و از طریق حلقۀ پنجم شهر پکن و پس از یک ساعت و 40 دقیقه، به ترمینال سه فرودگاه بین‌المللی شهر پکن رسیدیم.

پس از تحویل بار و دریافت کارت پرواز، راهی محل کنترل و بازرسی بدنی شده و ساعت 11 و ده دقیقه، همگی پشت درب خروج شماره 28 منتظر باز شدن آن شدیم. یکی از دوستان همسفر، می‌خواست کمی از ماشین خودپرداز وجه نقد بگیرد که در انتها هم موفق به این کار نشد و او را راضی کردیم در شهر شی نین مرکز استان چین هایی که در شمال غربی چین واقع است، به این کار مبادرت کند و مقداری پول اضافه تر به عنوان کارمزد پرداخت کند. (در چین، با کارت بانکی، فقط در استان محل صدور کارت و در ماشین‌های خود پرداز همان بانک، بدون دریافت کارمزد اضافی می‌توان وجه نقد دریافت کرد و با خروج از استان، در تمامی ماشین‌های خودپرداز ولو بانک دارندۀ حساب هم، وجهی به عنوان کارمزد دریافت می شود). عقربه های ساعت 11 و چهل و پنج دقیقه را نشان می‌داد که هواپیمای ایرباس 320 ما که متعلق به شرکت هواپیمایی ایرچاینا بود، از باند فرودگاه به هوا برخاست. تمامی صندلی های هواپیما پر بود و جای خالی وجود نداشت. پس از صحبت کوتاهی که بین سایر دوستان صورت گرفت، با غذای گرم از ما پذیرایی به عمل آمد. هنوز کاملاً به محیط هواپیما عادت نکرده بودیم که مهماندار هواپیما اعلام کرد تا چند لحظۀ دیگر هواپیما در شهر شی نین (西宁) به زمین خواهد نشست که این اتفاق چند دقیقه بعد، اتفاق افتاد و در فرودگاه جائو جیا بائو (曹家堡机场) این شهر به زمین نشستیم. فرودگاه این شهر نسبتاً کوچک بود که فقط یک فروند هواپیمای دیگر متعلق به خطوط هوایی چاینا ساوثرن بر روی باند آن در حالت پارک شده، قرار داشت. از ظاهر ساختمان فرودگاه مشخص بود که کاملاً تازه راه اندازی شده و شاید بیش از یک سال از آغاز به کار آن نمی گذشت. شی نین در زبان چینی به معنای منطقۀ آرام غربی می‌باشد.

درب خروج هواپیما که باز شد، خیلی سریع به سالن تحویل بار رفتیم که فقط دو نقاله دریافت بار داشت و کوچک بودن اندازۀ سالن هم بر کم بودن تردد مسافر در این فرودگاه دلالت می کرد.

یک دختر و پسر جوان آلمانی هم که در پرواز ما به این شهر آمده بودند، در کنار نقاله ایستاده بودند که در صحبت کوتاهی که بین ما رد وبدل شد، علت آمدن خود به شی نین را گشت و گذار عنوان کردند و توضیح اضافی ندادند. البته در چهرۀ هر دوی آن‌ها نگرانی و اضطراب موج می‌زد که بخش عمده آن به واسطۀ عدم آشنایی به زبان چینی و نیز تازگی داشتن محیط بود.

ساک ها و وسایل تمامی اعضای گروه که جمعاً 9 نفر بود را از روی نقالۀ تحویل بار گرفته و به سمت درب خروج از سالن حرکت کردیم که با حجم زیاد مسافران در خروجی آن مواجه شدیم. یکی از کارکنان فرودگاه شی نین، جلوی تک تک مسافران را می‌گرفت و رسید مخصوص بار را با برچسب بار بر روی ساک او تطبیق می‌داد و پس از کسب اطمینان، رسید بار را که بر روی لاشۀ کارت پرواز او الصاق شده بود، جدا می کرد!!!

نفر دهم گروه ما که یک روز زودتر و به همراه معاون رادیو سی.آر.آی به شی نین آمده بود، در محل استقبال از مسافران، انتظار ما را می کشید. خبرنگار محلی رادیو در استان چین هایی نیز او را همراهی می‌کرد که به محض دیدن ما، از ما خواست به خط شده و عکس یادگاری در داخل فرودگاه بگیریم.

در هنگام خروج از فرودگاه و حرکت به سمت سه خودروی لندکروز کرایه شده در پارکینگ، آن پسر و دختر آلمانی را مشاهده کردم که در کنار درب خروجی ایستاده بودند و برای رفتن به شهر، نقشه می کشیدند.

هوا کمی گرم و دور از انتظار بود اما با سوار شدن به خودرو، تهویه مطبوع آن شروع بکار کرد و گرمای هوا را از یادمان برد. مسافت بین فرودگاه تا شی نین، 30 کیلومتر است که به وسیلۀ یک بزرگراه تازه تأسیس، بهم وصل شده است. در بدو ورود، اولین مناظر چشم نواز، تپه ها و دشت‌های سرسبزی بود که تا چشم کار می کرد، سرسبزی و خرمی خود را به رخ هر بیننده‌ای می کشید.

خیابان‌ها خیلی شلوغ نبود و بلندمرتبه سازی در شی نین به شکل سرسام آوری، خصوصاً در مسیر اطراف بزرگراه فرودگاه به شهر، در جریان بود.

استان چین هایی، 720 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و رودخانۀ معروف زرد (黄河) از این استان می‌گذرد. کوه‌های سر به فلک کشیده که ارتفاع متوسط آن‌ها 3500 متر است، زیبایی‌های این استان را دو چندان کرده است. دریاچۀ چین هایی که بزرگ‌ترین دریاچۀ نمکی چین است در چین هایی واقع است.

هتل محل اقامت ما در شی نین، یک ساختمان 14 طبقه بود که خیلی هم نو به نظر نمی رسید اما ایرادی هم از ظاهر و باطن آن نمی‌شد گرفت. با آنکه لوکس نبود، اما خیلی هم نمی‌شد به آن ایراد گرفت.

گذرنامه های کارمندان خارجی رادیو که کنترل شد،راهی اتاق‌های خود شدیم و قرار شد ساعت 4 و 40 دقیقۀ بعدازظهر (چیزی حدود 30 دقیقه پس از راهی شدن به اتاق) در جلوی درب هتل آماده باشیم.

در دستشویی اتاق‌های این هتل، وان حمام وجود نداشت و حتی زیردوشی هم کار نگذاشته بودند که در نوع خود عجیب به نظر می رسید. خط حائل بین دوش و توالت یک نوار باریک سیمانی بود که دو سانتی‌متر ارتفاع داشت.

فرصت برای دوش گرفتن نبود و باید فوراً خود را برای حرکت به سوی محل برگزاری مراسم امضای توافق نامۀ همکاری بین رادیو بین‌المللی چین (سی.آر.آی) و دولت محلی استان چین هایی، آماده می کردیم. (در چین دولت های سطوح مختلف وجود دارند که در قالب استانی،شهری، منطقه ای و غیره، زیرنظر دولت مرکزی چین فعالیت می کنند).

آقای وان مین هوا، معاون رادیو سی.آر.آی و دی ما جیا، رئیس بخش تبلیغات حزب کمونیست در استان چین هایی پس از ایراد سخنانی کوتاه، توافق نامۀ همکاری مشترک به منظور پیشبرد توسعۀ صنعت گردشگری و جلب گردشگر و نیز رشد اقتصادی استان چین هایی را به امضاء رسانند. استان چین هایی که بزرگترین استان چین از نظر وسعت می باشد، از منابع و ذخایر معدنی ناچیزی برخوردار است ولی به واسطۀ قرار گرفتن در یک ناحیۀ خاص جغرافیایی، چشم اندازها و مناظر طبیعی منحصر بفردی دارد که دولت چین و دولت محلی این استان قصد دارد با استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود گردشگری در چین هایی، میزان رشد اقتصادی این منطقه را جابجا کرده و به سطح بالاتری برساند. (البته این موضوع را باید خاطر نشان کنم که در چین سه منطقه خودمختار وجود دارند که هر سۀ آن‌ها یعنی مغولستان داخلی، شین جیان و تبت، از چین هایی بزرگ‌ترند اما این سه منطقه استان نیستند.)

در موافقت نامۀ امضاء شده، رادیو سی.آر.آی قصد دارد با اجرای تبلیغات و تهیۀ برنامه‌های مختلف در هر چه بهتر شناساندن این استان به مردم سراسر دنیا، فعال تر از گذشته عمل کند و این توافق نامه را به منزلۀ یک توافق نامۀ راهبردی با بخش تبلیغاتی این استان تلقی می کند.

پس از گرفتن چند عکس یادگاری که همراه با پوشش خبری از سوی خبرنگاران محلی نیز بود، برای صرف شام به سالن مربوطه هدایت شدیم. رؤسا و مقامات عالیرتبه دور یک میز و مابقی دور میز دیگری نشستیم که میزبانی میز دوم را منشی رئیس بخش تبلیغات حزب کمونیست چین در استان چین هایی که فردی شوخ و خوش مشرب به نام آقای گوئو بود به عهده داشت. وی که زبان انگلیسی را تا حدود زیادی متوجه می‌شد، گاهی اوقات از تلفن همراه خود برای پیدا کردن مترادف انگلیسی کلمۀ مورد نظر خود کمک می گرفت. با زبان چینی شکسته بستۀ خود، با او هم صحبت شده و بعضی اوقات هم از دوستان همسفر خود درخواست می‌کردیم ما را در فهماندن منظور خود یاری کنند. البته بیشتر صحبت‌ها حول غذاهای چینی که یکی پس از دیگری بر روی میز قرار می گرفت، می چرخید. شاخص ترین غذای آن شب، دو تکه گوشت آهو بود که به صورت آب پز و به همراه کمی هویج و پیاز در ظرف کوچکی شبیه به ظرف دیزی خوری ایرانی پخته شده بود. البته انواع کباب ها و غذاهای جورواجور دیگر هم وجود داشت که نمی‌شد به یک بار خوردن از آن‌ها بسنده کرد!

مراسم شام حدوداً یک ساعت به طول انجامید و در پی آن با خداحافظی از میزبانان، هتل محل برپایی مراسم امضاء و شام را ترک کردیم و به اتاق مجاور رفته که جلسۀ کوتاهی برای هماهنگی برنامه‌های سفر در روزهای آینده داشته باشیم. با آنکه گفت و گو ها به طور کامل برای ما خارجیان ترجمه نشد، اما می‌شد فهمید که معاون رادیو سی.آر.آی از اعضای تیم می‌خواهد ماموریت خود را به بهترین شکل انجام دهند و یک سفر کاری موفق را به اجرا گذارند.

این گفت و گوی حدوداً ده دقیقه ای، با خداحافظی ما با معاون رادیو و یکی از معاونین بخش آسیای میانه و آفریقای آن همراه بود که قرار بود فردا به پکن باز گردند.

باران شدیدی در زمان بازگشت به هتل در شی نین می بارید که مجال هر گونه گشت و گذار در اطراف هتل را غیر ممکن می کرد. حوالی ساعت 9 شب بود که در اتاق‌های خود مستقر شدیم و طبق برنامه قرار شد ساعت 7 صبح فردای آن روز برای صرف صبحانه در غذاخوری هتل، حاضر باشیم.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید