CRI Online
 

همزیستی متناسب کهنه و نو

GMT+08:00 || 2010-01-22 17:17:06        cri
این گزارش برگردانی از نوشتۀ اؤزجان بوزه کارشناس بخش ترکی رادیوی بین المللی چین و رهاورد سفر او به شین جیان است.

در روز اول سفری که با همکاری و هماهنگی رادیوی بین المللی چین و نهادهای ذی ربط منطقه خودمختار شین جیان برای خبرنگاران خارجی ترتیب داده شده بود، به شهر تورفان رفتیم.

مقداری که از ارومچی مرکز منطقه خود مختار شین جیان دور شدیم، پروانه های چرخان عظیم مولدهای برق بادی را روی ستون های ردیف در موازات جاده دیدیم. طبیعی است که مولدها دقت گروه را به خود جلب کرد و خودروهایمان برای این که بهتر تماشا کنیم، ایستاد. برای این که مسافران شین جیان بتوانند آسوده تر این مولدهای انرژی را تماشا کنند، سکوهای بلند پلّکانی ساخته شده است.

پروانه های مولدهای بی شماری که در یک نگاه به چشم می خورند، بی توجه به تماشاگران می چرخند و هور هور می کنند. این صحنه در ذهن بیننده تاثیر عمیقی می گذارد. از این دست مولدها در کشورهای دیگر هم دیده بودم. اما این شمار از آنها را در یک جا نخستین بار بود مشاهده می کردم.

این سرزمین و این خاک در طول تاریخ شاهد جنگ های زیادی بوده است. اما حال در پهنه ای که تا رشته کوه تانری داغلاری در زمینه این منظره امتداد می یابد، این ارتش عظیم هزاردست که در دشت پراکنده، برای تولید انرژی پاک رجز می خواند. گاه در رادیوی بین المللی چین خبرهایی از این که چین به تولید انرژی های پاک اهمیت می دهد و برای کاستن از مصرف سوخت های فسیلی تلاش می کند، منتشر می شود. در این اخبار به نظر من و شاید شما شنوندگان چنین می رسد که گویا چین کاری یا پروژه ای را در این راستا شروع کرده است. اما وقتی این میادین گسترده مملو از مولدهای بادی را ببینید، به میزان واقعی جدیت دولت چین در این زمینه پی می توانید ببرید. البته میزان تولید انرژی پاک چین نسبت به ارزش تولیدات داخلی کشور فعلاً سهم زیادی ندارد. اما با چنین تمایل و جدیتی در کار تولید انرژی پاک جهت پیشرفت آن روشن است. در کنار مولدهای فعال ستون های بسیاری دیدیم که قرار بود مولدهای جدید به زودی سوار آنها شوند.

وقتی انسان در مسیری به سوی یکی از مهم ترین همرس های جاده تاریخی ابریشم، مولدهای انرژی پاک را می بیند، در او حس تلاقی روانِ گذشته و آینده بیدار می شود. اما برای پرهیز از شوکه شدن، با احتیاط به خودم نهیب می زنم که «فعلاً صبر کن ببینیم، معلوم نیست در تورفان چه خواهی دید»

ولی وقتی به تورفان می رسیم، از این که در رؤیاهای پیشینم اشتباه نکرده بوده ام، خیالم آسوده می شود. وقت ورود به شهر بافت قدیمی آن را دست نخورده می یابم. اما قبل از این که در شهر بگردیم، قضاوت را برای بعد می گذارم. پیش از گشتن در شهر سورپریز زیبایی در انتظار ما بود. در بدو ورود به شهر، خیرگل، راهنمای ما، مژده داد که به موزه قنات خواهیم رفت. به ناگاه بسیار هیجانزده شدم. درباره این سامانه زیرزمینی آبیاری مطالب زیادی خوانده بودم. زمانی در یک نشریۀ ترکیه که سردبیری اش را بر عهده داشتم مطالب زیادی درباره این سامانه منتشر شد. همه دانشمندان محترمی که به این منطقه سفر کرده بودند، این سامانه را در ترکیه معرفی کرده اند. از آن زمان میل دیدن قنات در دلم کمین گرفته بود. نمی دانستم اگر حتی به تورفان برویم، آیا دیدار از این محل در برنامه ما خواهد بود یا نه. وقتی دیگر خبرنگارهای خارجی گروه دلیل خوشحالی مرا درک نکردند، قبل از راهنما سعی کردم به بعضی از آنها اطلاعاتی درباره این سامانه آبیاری و اهمیت آن بدهم. آبِ تانری داغی در سایۀ شبکه این قنات ها که مجموع طولشان به 5200 کیلومتر می رسد، از آفتاب سوزان در سطح زمین در امان مانده و به روستاها و مزارع می رسد. در زمان حفر این قنات ها که تجهیزات مدرن حفاری موجود نبود، با این سامانۀ برآمده از هوش و تلاش انسان، در میانۀ بیابان بهشت های متعددی انشاء شده بود. یک اندیشمند چینی از این شبکۀ قنات که یکی از مظاهر تمدن است، با عنوان «دیوار زیرزمینی چین» یاد می کند. امروزه فقط 600 کیلومتر از این سامانه باقی مانده که 400 کیلومتر آن در منطقه تورفان واقع است.

ما در تورفان نه فقط تاریخ و اشارات کارشناسان به تاریخچه و اهمیت موزه ای شبکۀ قنات، بلکه آثار ملموس آن را نیز مشاهده کردیم. واحۀ سرسبزی که در میان بیابان خشک خلق شده بود. مخصوصاً باغ های میوه جات تا جایی که چشم کار می کرد، گسترش می یافت.

در زبان ترکی اصطلاح «تورفاندا» به معنی میوۀ تر و تازه و «نوبرانه» می آید و من با انگور، طالبی و هندوانۀ تورفان به این معنی پی بردم.

بازدید از اماکن دیدنی تورفان در یک روز نمی گنجد. حتی توصیفِ دست کم کافی از اماکنی که محض نمونه در روز اول دیدیم، ممکن نیست. اما به هر حال بی ذکر نام چندی از آنها نخواهم گذشت. شهر یارگل قدیم که مانند ناو هواپیمابر طبیعیِ عظیمی یک بلندی است و از هر طرف به پرتگاه منتهی می شود و از آنجا که برای دفاع از خود نیازمند قلعه سازی نبوده، در طول تاریخ تنها شهر بی قلعه و حصار منطقه بوده است. دیدار این شهر که در سال 1777 به دستور پادشاه سلیمان ساخته شد و مسجد آن با معماری بی نهایت جالبش و چندین مکان تاریخی دیگر آن برای ما میسر شد.

در این بین توانستیم مرکز شهر تورفان را هم ببینیم. در این شهر ساختمان های بلند وجود ندارد. بافت تاریخی شهر به هیچ وجه از بین نرفته و بناهای تاریخی با وسواس زیاد حفظ شده است. حتی از دیدن منازل و بناهای خاصی که با حفظ ویژگی های باستانی خود مرمت و تجدید بنا شده اند، مسرور شدیم. در تورفان تاریخ فقط در موزه ها نگه داری و به نمایش گذاشته نمی شود، بلکه تورفان تاریخش را با مردمی که به زندگی روزمرّۀ خود مشغولند، زندگی می کند... ممکن شد که مهمان خانوادۀ یک شهروند اویغور شدیم و مهمان نوازی گرم شان شامل حالمان شد.

شامگاه در راه بازگشت به ارومچی، پس از طی نیمی از راه، دوباره از کنار مولدهای بادیِ برق می گذریم. شهر تاریخی که در این مدت کوتاه ترکش کرده بودیم و این فناوری تولید انرژی پاک چه قدر خوب یکدیگر را تکمیل می کنند!... آبی که از قله های پربرف کوه های بلند تانری روان است، با کمک قنات هایی که در زمان های گذشته کنده شده اند، زندگی را به انسان ارزانی می دارد. امروزه بادی که از همین کوه ها وزان است نیز با چرخاندن این پروانه های عظیم، برای تمدن امروزی انرژی پاک فراهم می کند. گویی قنات های باستانی و مولدهای بادی امروزی، نمادی از حیات هماهنگ انسان و طبیعت شده اند. از سویی این نمادها امکان تلفیق کهنه و نو را به نمایش می گذارند. در حالی که در بسیاری جاها، دعوای کهنه و نو ادامه دارد. نو کهنه را می کوبد و به جایش می نشیند... اما در اینجا همزیستی آنها را به شکلی عاقلانه مشاهده می کنیم و در حالی که آینده ساخته می شود، تاریخ و گذشته نیز حفظ می شود.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید