CRI Online
 

یی وو، بازاري به بزرگي يک شهر

GMT+08:00 || 2010-01-19 17:01:11        cri

يي وو شهري است در استان جه جيان در جنوب شرقي چين که از شمال به شهر بزرگ و تاريخي هان جوئو و از شرق به درياي چين نزديک است. اکنون اين شهر يک بازار بزرگ و کارگاه توليد و عرضه عمده کالاهاي کوچک مصرفي شده است. بنا به دلايل متعددي از قبيل ارزاني نيروي کار و منابع اوليه و ابتکار، نوآوري، هنرمندي و سخت کوشي چينيان و مديريت خوب اين امتيازات، کالاهاي کاملا چيني يا کالاهايي که شرکت هاي بزرگ جهاني به دليل همان امتيازات ترجيح مي دهند در چين توليد کنند، براي خريدهاي عمده با قيمت ارزان به فروش مي رسد. قيمت خرده فروشي کالاهاي مصرفي کم و بيش هم سطح ديگر شهرهاي چين است.

در يي وو هر کسي به نحوي در حال جا به جايي پول يا کالا است. وظيفه بخش هاي ديگر شرکت در اين بازار به شيوه ارايه خدمات است. تجمع شمار زيادي از بازرگانان خارجي مقيم و مسافر در اين شهر، آن را به يک شهر بين المللي تبديل کرده است. صنايع هتلداري و تغذيه و بانکداري داراي بيشترين تابلوها هستند. به ويژه در صنايع تغذيه گزينه هاي زيادي براي ذائقه ها و عادات غذايي مردم کشورهاي مختلف وجود دارد. رستوران هاي اويغوري، عربي و ترکي در کنار رستوران هاي ديگر مناطق چين با تابلوهاي خوش آمدگويي به خط هاي عربي، چيني و لاتين چهره برخي محله هاي شهر را دگرگون کرده اند. مردم با تجربه شهر با يک نگاه به يک غريبه مي توانند انتخاب کنند که حرف شان را با ني هائو، سلام، هِلو يا چيز ديگري آغاز کنند. البته در بيشتر مواقع اين خوش آمدگويي به همين جا ختم مي شود و معمولا مکالمه بين مردم کشورهاي مختلف به زبان مشترک ديگري مانند انگليسي و يا حتي آميخته اي از کلمات مشترک آشنا از هر زبان ادامه پيدا مي کند.

اما تنها 26 سال پيش يي وو روستاي کوچکي بود که مردم آن به کشاورزي اشتغال داشتند. اکنون اين مردم به تناسب تلاش خود، صاحب و اداره کننده بخشي از اين بازار بزرگ هستند. دليل اين تغيير عظيم در اين مدت کوتاه شيوه پيشرفتي است که مسئولان اين شهر پس از آغاز سياست اصلاحات و درهاي باز چين در سي سال پيش، با توجه به شرايط ويژه جغرافيايي آن در پيش گرفتند. ابتدا به صنايع خرده فروشي بها داده شد و کم کم همراه با کارگاه ها و کارخانه هاي توليدات کوچک، بازارهاي بزرگ عمده فروشي در شهر پديد آمد.

 همزمان با اين پيشرفت پاي بازرگانان خارجي نيز عمدتاً براي خريد کالاهاي ارزان قيمت به اين شهر باز شد که اين پديده با خود شرايط جديدي را به همراه آورده است. بسياري از جوانان جوياي کار مناطق نزديک و گاه دور چين که صاحب مهارتي هستند، سرنوشت خود را در يي وو ادامه مي دهند. دختران و پسران جواني که به يک زبان خارجي آشنايي و دستي در تجارت دارند، کار خود را در اين شهر آغاز و به سرعت پيشرفت مي کنند.

برخي از بازرگانان خارجي کاملا خانواده و زندگي خود را به اينجا منتقل کرده اند و بسياري نيز براي انجام کارهاي تجاري سالانه چندين بار به اين شهر مسافرت مي کنند.

در يي وو با چند بازرگان خوش برخورد و پرانرژي ايراني گفت و گو کرديم. بهرام ترکمانی نه تنها خود درخواست ما را براي گفت و گو پذيرفت، سه دوست ايراني ديگر را نيز به ما معرفي کرد که در محيطي دوستانه گپي با آنها زديم. و البته آجيل پذيرايي را در دفتر ايشان از ديده و دندان دور نداشتيم.

بهرام ترکمنی حدود سي و پنج ساله مدت ها است ساکن يي وو است، همسر چيني دارد و خود نيز به زبان چيني مسلط است. دفتر او در امور تجاري و همکاري با بازرگانان ايراني طرف معامله با چين فعاليت مي کند و در کار خود بسيار موفق است. او علاوه بر شغل تجاري اش به همراه دوستاني که به ما معرفي کرد در فيلم «بادبادک باز» از اثري به همين نام نوشته خالد حسيني نويسنده مشهور آمريکايي افغاني الاصل که سال قبل در منطقه خودمختار شين جيان چين فيلم برداري شد، به عنوان سياهي لشکر بازي کرده بود و در حين کار و پاسخ دادن به تماس تلفني برادرش عکس هاي زمان گريم شدنش را در رايانه اش به ما نشان داد.

نيما تهراني يکي ديگر از ايرانياني است که در شهر يي وو دفتر تجاري دارد. او تنها نه ماه است که در چين مستقر شده اما قبل از اين نيز با چين همکاري بازرگاني مي کرده است. او همسر چيني خوش برخوردي دارد که کمي به فارسي صحبت مي کند.

ما في يک جوان چيني از مليت مسلمان هويي است که سال ها پيش به مدت سه سال در ايران در رشته روزنامه نگاري تحصيل کرده و اکنون با فارسي رواني که مي داند، مشغول کار تجاري با بازرگانان ايراني است. او با خوش رويي و حوصله در گفت و گويي با ما شرکت کرد. يک همکار خانم داشت که فقط در زمينه کار در دفتر فارسي ياد گرفته بود و حين گفت و گوي ما به تماس هاي تلفني از ايران پاسخ مي داد.

آقاي تان جان فان نيز که به فارسي مسلط است، از فعاليت تجاري خود، فرصت ها و موانع موجود گفت و تاکيد کرد که به آينده شغل خود اطمينان کامل دارد. 

در بازار بزرگ عمده فروشي شهر به بازرگانان ايراني برخورديم که به زبان ترکي يا لهجه اصفهاني با يکديگر گفت و گو مي کردند. اما فرصت حضور ما در شهر تمام شده بود و نتوانستيم با آنها گفت و گو کنيم.


1 2 3
اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید