خاطرات روز هشتم سفر در چین (پایانی)

هر آمدنی رفتنی دارد.

امروز جمعه 30 اکتبر برابر با 8 آبان سال 1388 خورشیدی روز آخر سفر من در چین می باشد. طبق برنامه بعد از صرف صبحانه سر ساعت 8 و نیم به دیدن از شهر ممنوعه و میدان تیان آن رفتیم.

میدان تیان آن من واقعا میدان بسیار بزرگ بود که مقابل شهر ممنوعه قرار دارد. در کنار این میدان نیز ساختمان های نمادین پکن از جمله مجلس ملی و موزه ملی، آپرای ملی چین واقع است که بسیار زیبا و با شکوه می باشد. 1 اکتبر سال 1949 میلادی، مراسم تأسیس جمهوری خلق چین در این میدان برگزار شده و مائو تسه دون رهبر و موسس جمهوری خلق چین تأسیس این کشور را اعلام کرد. جسد مائو که در سال 1976 میلادی در گذشت اکنون در یک تابوت شیشه ای در یک ساختمان در مرکز میدان قرار گذاشته شده و بازدید کنندگان از مناطق مختلف چین و نیز خارجیان از کشورهای مختلف از آن دیدن می کردند.

بعد از گردش در میدان تیان آن من، مستقیم عازم شهر ممنوعه که بیش از 600 سال قدمت داشته شدیم. شهری که در قدیم جای زندگی و کار امپراطوران سلسله های چینگ و مین بود و مردم عادی نمی توانستند داخل بشوند. این علت درباره نامگذاری شهر ممنوعه است.

طول این شهر از شمال به جنوب 961 متر، عرض آن از شرق به غرب 753 متر است و در آن 980 ساختمان و 8704 اتاق قرار دارد که نمی شود در یک روز همه آنها را گشت. بعد از آنکه از این شهر بزرگ و با شکوه دیدن کرده و چندین عکس گرفتیم از آن خارج شدیم و با مترو عازم هتل شدیم.

مترو پکن بسیار ایمنی و سریع و نیز بسیار شلوغ بود. جای نشستن ندارم. اما سوار شدن مترو در پکن برای من تجربه بسیار جالبی بود.

در آخر این حمایت که بسی شیرین بود از تمامی دوستان و مسئولین رادبیو از جمله آقا مهران، نادر، خانم مالین و … و از خیاط خوب آقای عاشقی و همسرشان که در دوخت لباس زیبا زحمت کشیدند و همچنین از آقای بابک کیوانی، سعید شهری پور، وحید شهری پور، حامد جولا، علی ملیحی و اشکان کیوانی و آقای علیرضا رافضی تشکر می نمایم. به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است.

نویسنده: حسینعلی کیوانی