اندی صاحب اسباب بازی ها حالا دیگر بزرگ شده است و باید برای تحصیل به دانشگاه برود.اما او نمی خواهد دو اسباب بازی خود یعنی باز و بودی را از دست بدهد و می خواهد آنها را در جایی امن نگهدارد. اما مادرش به اشتباه اسباب بازی های اورا به یک کودکستان هدیه می کند. در کودکستان بچه ها با دست های کثیف با اسباب بازی ها بازی می کنند و آن ها را خراب می کنند. اسباب بازی ها متوجه شدند که در کودکستان آنها آزاد نیستند و یک عروسک خرس همه اسباب بازی ها را کنترل می کند. با پیشنهاد بودی عروسک ها تصمیم می گیرند تا از کودکستان فرار کنند و خود را به اندی برسانند. آنها راه پر خطری را در پیش می گیرند.
1 2