|
||
GMT+08:00 || 2012-09-24 15:45:04 cri |
(نوار) دوم ماه ژوئیه، چهار دختر قومیت اویغور در مقابل میکروفون اتاق پخش قطار ارومچی به شانگهای آوازی را می خواندند و می خواستند این آواز را به هو جین یو معلم زبان انگلیسی شان اهدا کنند. آنها امیدوار بودند که با چنین روشی عشق خود را به معلم شان بیان کنند. با شنیدن این آواز، چشم های هو جین یو که در واگن قطار نشسته بود، از اشک شوق خیس شد.
هو جین یو اهل استان نین بوی چین است. او زمانی که یک دانش آموز دبیرستانی بود، در شین جیان با معلمی خارجی از نیوزیلند که در همان شهر تدریس می کرد، برخورد کرد. این معلم به هو جین یو گفت که شاگردان اینجا بیش از هر چیز به یک معلم زبان انگلیسی نیاز دارند.
هو جین یو بی درنگ و بدون هیچ تردیدی آمادگی خود را برای تدریس انگلیسی در این شهر اعلام کرد. ماه سپتامبر سال 2011 وی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به "شیان" شهر دور دست و فقیرنشین "دا لان کان" (شیان— واحد اساسی اداری روستایی در چین است) شهرستان شان شان شین جیان رفت و در آن جا معلم شد.
وی با اشاره به خاطرات خود در نخستین روزی که وارد دبیرستان شد، به خبرنگار سی ار آی می گوید: یادم است که در آن زمان در دبیرستان ما یک چاه وجود داشت. آب چاه خیلی تمیز نبود. وقتی که وارد دبیرستان شدم، دانش آموزان با خوشحالی با بطری از چاه آب گرفتند و به من دادند. دیدم که در بطری شن ته نشین شده و آن ها به من توصیه کردند که آب بالای بطری را بخورم.
دبیرستان به صحرای کومتاگ نزدیک و دارای 13 کلاس و بیش از 300 دانش آموز و معلم است. به غیر از هو جین یو، همه معلم ها و شاگردان اهل قومیت اویغور هستند. هو جین یو مسوول تدریس زبان انگلیسی و زبان قومیت هان به 8 کلاس است.
هو به خبرنگار می گوید: اگر به فاصله نگاه کنیم، تنها صحرا، شنزار و کویر "گبی" را می بینیم. من همیشه عکس هایم را به دانش آموزان نشان می دهم. آن ها با دیدن شهرها و دریا که فاصله ای دور با آن ها دارد، این عکس ها را بسیار تحسین می کنند.
زندگی و تدریس در این منطقه دوردست و فقیرنشین، بسیار ساده است اما این تجربه در عین سادگی خشک و بی مزه نیست. هو همیشه تحت تاثیر دانش آموزان قرار می گیرد. پس از درس، بچه ها وی را خواهر بزرگ صدا می زنند. یک بار هو آرزوی بچه ها را از آن ها پرسید و همه بچه ها گفتند که یک آرزوی مشترک دارند و آن تماشای دریاست. بیست و ششم مارس سال جاری، هو در سایت اینترنتی، فعالیتی تحت عنوان "آرزوی دریایی بچه های صحرا" برگزار کرد. این فعالیت مورد حمایت کاربران زیادی از مناطق مختلف سراسر چین قرار گرفت. پایان ماه ژوئن، هو هزینه کافی برای بردن بیست و پنج بچه به ساحل دریا را جمع آوری کرد.
قطار با سرعت حرکت به پیش می رود. دیلیشا پسر 14 ساله به طور مداوم با دوربین عکس می گیرد. وی با افتخار به ما گفت که پیش از این سفر با کار کردن در یک کارخانه پول در آورده و این دوربین را خریده است.
از شمال غرب به جنوب شرقی، فاصله 2500 کیلومتری وجود دارد. هو جین یو و بچه ها با استفاده از نزدیک به سه روز سرانجام به ساحل دریا واقع در شهر نین بو رسیدند.
(نوار) "چه چیزی دیدید؟" "دریا!" "دریا همان دریایی بود که در ذهن تان داشتید؟" "بله، یکسان است." "حالا چه کاری می خواهید بکنید؟" "شنا!"
بچه های صحرا حتی فرصت نمی کنند که لباس خود را عوض کنند و وارد دریا می شوند. آن ها مثل ماهی در آب دریا شنا می کنند. موجاپا با هیجان به پدرش زنگ می زند. او با گوشی همراهش در دست کنار دریا ایستاده و گوشی خود را بالا می گیرد و با صدای بلند به پدرش می گوید که این صدای دریاست.
بچه ها با روش های مختلف سفر خود را به دریا گرامی می دارند. عریکمو دریا را نقاشی کرده است. (نوار) "اینجا کوه است، آفتاب هم دیده می شود. اینجا هم یک سنگ پوست است. این پرنده دریایی است. این شنزار در کنار دریا است. می خواهم این نقاشی را به هم کلاسی ها، پدر و مادرم نشان بدهم. از همین حالا به خوبی درس می خوانم. می خواهم پس از بزرگ شدن، مثل معلم هو بچه های شین جیان را به ساحل دریا ببرم."
پس از سفر به دریا، هو 25 بچه را به دبیرستان فرستاد. تدریس وی در این دبیرستان تمام شد. وی در راه برگشت به زادگاه خود، آواز بچه ها و حرف هایشان به خاطر می آورد.(نوار) (دختری می گوید: امیدوارم که بتوانم بار دیگر معلم هو را ببینم. نمی خواهیم از او جدا شویم. ...)
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |