K

kuài

块

n. 成团或成片的东西:

 (اسم): تکه، قلنبه

石块︱土块

تکه سنگ، تکه خاک

kuài

快

Œ adj. 速度大；迅速:

1:(صفت) سرعت زیاد ، سریع

快车

قطار سریع

反应快

واکنش سریع

他 跑得 真快。

 او واقعا سریع می دود.

 adv. 赶紧；赶快:

2:(قید)عجله، زود

快来帮帮我！

زود به من کمک کنید

要迟到了，快走吧。

دیر می شود، عجله کن

Ž adv.  将要；马上就:

3:(قید) به زودی

快下雨 了。

به زودی باران می بارد

快考试了。

امتحان به زودی شروع می شود

 adj. 高兴；喜悦:

4:(صفت) خشنود، خرسند

快乐︱ 快感

خوشحال شدن

大快人心

مسرت آور ، شادی آور

kuài

筷

n. 筷子:

(اسم):چوپ های غذاخوری در چین، ژاپن و کشورهای دیگر 

木筷

چوبهای غذاخواری 

饭后她把碗筷都洗了。

او ظرف ها و چوب ها را شست

kùn

困

adj.  想睡觉:

(اسم): خواب آلود

你困了就先睡吧。

اگر خوابت می آید، برو بخواب.

不到晚上十点他就困了。

هنوز ساعت ده شب نشده، خوابش آمد.