CRI Online
 

طعم خوش زمان

GMT+08:00 || 2014-02-20 22:04:08        cri

 

چندی پیش به همراه دوستی به یکی از محله های قدیمی شهر پکن رفتیم. محله ای با کوچه های پهن و باریک. از آن دست محله ها که پر است از غرفه ها و مغازه های کوچک و بزرگ که انواع صنایع دستی و لوازم ریز و درشت را می شود در آن پیدا کرد. یکی از کوچه های این محله پر بود از رستوران های محلی و غیر محلی. بسیاری از خوراک های سنتی را می شود در این محله پیدا کرد. خوراک هایی مثل "هو گو" یا انواع رشته ها.

تنوع خوراک های سنتی و غیر سنتی، در واقع خیابان "چیان من" را به دو بخش مختلف با دنیایی جداگانه تقسیم کرده است. با این حال، افرادی که برای نخستین بار از این مسیر عبور می کنند، می توانند خود را در گذشته بیابند. چنین حسی را حتی من که چندان با گذشته و تاریخ این کشور نزدیکی ندارم نیز دریافت می کنم.

باری، عطر خوارک های مختلف ما را واداشت که یکی از رستوران ها را برای خوردن ناهار انتخاب کنیم. البته دوستم بدون معطلی گفت: رستوران "شی چنگ"

رستورانی که در گوشه ای دنج در خیابان چیان من قرار گرفته است. بر روی تابلوی سردر رستوران به خط درشت نام رستوران نوشته شده است. اگرچه بدون تابلو هم هر رهگذری می تواند تشخیص دهد که در این رستوران رشته محلی "دائو شیائو مین"(یک نوع رشته برش خورده با کارد) سرو می شود. از تغییر چهره دوست چینی ام به خوبی می توانم احساسش را درک کنم. به ویژه آن که لحظاتی را در پشت پنجره نرده ای می ایستد و به داخل رستوران نگاه می کند. او می گوید: این رستوران و این محله، همه عابران را که دلشان برای گذشته تنگ شده است به خود جذب می کند.

وقتی که در را باز می کنید و داخل رستوران می شوید، احساس می کنید همه چیز به همان شکل که پیش از این ها بوده باقی مانده است. صندلی های چوبی که در کافه ها استفاده

می شد، یک پنکه سقفی بسیار قدیمی که به گفته دوستم، تاریخش به سال 1970 بر می گردد. یک لامپ مهتابی کم سو و دیواری که قسمت بالایی آن سفید و رنگ قسمت پایینی اش سبز است. این ترکیب رنگی من را هم به گذشته هایم می برد. خانه های قدیمی را به یاد می آورم که اتاق هایش دو رنگ داشت و همیشه بخش بالایی و پایینی با خطی مشکی از هم جدا

می شد.

به هر حال آن رنگ سفید چرک مرد شده، تو را بیشتر به دنیای گذشتگان فرو می برد.

پشت میز کنار پنجره می نشینیم و دوستم منوی غذا را رو به رویم قرار می دهد. نام

خوراک ها بر روی یک کاغذ زرد با قلم قرمز نوشته شده بود. به نظر عجیب می رسید! ولی انگار تاریخ در این رستوران ثابت مانده بود. هر قدر که جلوتر می رفتی بیشتر در گذشته غرق می شدی!

ترکیب صدای هورت کشیدن رشته با صدای زنگ دوچرخه ها که از بیرون به گوش می رسید، ناخود آگاه مانند یک ماشین زمان عمل می کند. در ذهنت چینی ها را می بینی با کلاه مخصوصشان، سوار بر دوچرخه و سبد بر پشت در حال رفت و آمد هستند.

از همه این ها گذشته، پس از خوردن رشته شناخته شده این رستوران، هنگام حساب کردن پول غذا، دیدن یک وسیله قدیمی دیگر بسیار برایم جذاب و جالب می آید. وسیله ای که من در کودکی ام گاهی در بقالی ها که حالا دیگر به آن سوپرمارکت گفته می شود دیده بودم. چرتکه! وسیله حساب و کتاب پدربزرگ هایمان. دیدن چرتکه در این رستوران قدیمی و خوراک خوش مزه اش من را وامی دارد که کمی از گذشته این محل بدانم. این که چه چیزی مالک رستوران را واداشته است که هنوز به همان شیوه ی قدیمی کاسبی کند.

به گفته مالک رستوران، در سال 1956 رستوران رشته شین چنگ، تنها رستورانی بود که خوراک سنتی "جیائوزی" می فروخت. بعدها از اواخر سال هفتاد این رستوران شروع به فروش رشته و چند پیش غذای دیگر کرد.

پس از سیاست اصلاحات دنگ شیائو پینگ، رستوران رشته شین چنگ به مدیریت

"لی گوئو ژونگ" و پنج کارمند مسوول امور مالی به طور شخصی اداره شد.

مردمی که برای خوردن رشته به این رستوران می آیند، بیشتر از کاسبان خیابان چیان من هستند.

لی گو ئوژونگ می گوید: "تجارت برای من تنها یک علاقه شخصی است. من ترجیح می دهم دارای مدیریت مستقل باشم، خودم مسوول سود و ضرر کارم باشم. من اهل ریسک کردن نیستم. همین تجارت کوچک برای من کافیست. کاری برای خوردن و نوشیدن.

آقای لی در حالی که لبخند بر لب دارد و بسیار آرام صحبت می کند، می گوید: همه افرادی که برای خوردن رشته به این جا می آیند از مشتریان همیشگی من هستند.

ارایه خدمات به نحوی است که گاهی حتی خود مشتری ها هم در سرو غذا کمک می کنند. پنجره آشپزخانه برای گرفتن غذا باز است و کارمندان گاهی برای کمک به سرو غذا ابتکاراتی از خود ارایه می دهند.

در طول ساعتی که در رستوران بودم، متوجه شدم که ارتباط بین مشتری و کارکنان بسیار ساده و خلاصه است. تنها سوالی که بین آن ها رد و بدل می شود، همین است: چه چیزی لازم دارید؟ و مشتری ها با بله و خیر کوتاه و نام غذا، آرام در انتظار خوراک

خوش مزه رستوران می نشینند. به گفته دوستم، چنین روشی بسیار کمیاب است و کم تر در فضاهای دیگر به چشم می خورد، و من فکر می کنم شاید به خاطر حفظ سنت قدیمی در این رستوران است که ناخودآگاه مشتریان را بدون غرق شدن در امواج تغییرات، در یک خلسه زیبا فرو می برد.

در میان مشتری ها پیرمردی هفتاد ساله کاسه رشته را به دهانش نزدیک کرده و باقی مانده رشته را هورت می کشد. او در همین نزدیکی زندگی می کند.

پس از این که کاسه خالی را روی میز می گذارد، می گوید: من سال های طولانیست که به این رستوران می آیم. بسیاری اوقات ناهار و شام خود را در این رستوران خورده ام و از غذا و رفتار خوب مالک وکارمندان این رستوران همیشه لذت برده ام.

او ادامه می دهد: بسیاری از مشتری ها که در این محله به دنیا آمده و بزرگ شده اند جزو مشتریان ثابت این رستوران هستند. آدم هایی که با پدر و مادرهایشان به این محله می آمدند، حالا به عنوان پدر بزرگ و مادربزرگ، دست نوه هایشان را می گیرند و برای خوردن رشته لذیذ به رستوران می آیند.

دوست چینی ام به سال های سخت چین اشاره می کند، به دوران جنگ و قحطی و

می گوید: با توجه به کمبود لباس و غذا در آن دوران، حتما خوردن یک کاسه رشته داغ با گوشت، می توانست لذیذترین غذا برای مردم باشد، شاید برای همین است که این رستوران هنوز هم می تواند خاطره ای دلنشین برای مردم خلق کند.

دوست چینی من که حالا بسیار سرخوش و شاد است و مدام از خاطرات کودکی و خوردن رشته با پدربزرگش نقل می کند، می گوید: شاید ما بتوانیم با داشتن دستور پخت این رشته، آن را خوش مزه تر در خانه تهیه کنیم. اما هرگز نمی توانیم مزه آن را طوری تغییر دهیم که بتواند طعم شیرین خاطرات کودکی ما را به ما بچشاند. رشته دائو شین مین را باید در کاسه های سفالی این رستوران خورد و از پشت بخار خوش عطر آن، به بیرون نظاره کرد و اما در گذشته ها غرق شد. طعم رشته این رستوران، طعم خوش زمان است. زمان کودکی!

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید