|
||
GMT+08:00 || 2012-12-21 10:45:35 cri |
خیابان نه چندان پهن پر است از آدم هایی که هر کدام با عجله به طرفی می روند. دستفروش ها در هر گوشه ای بساطشان را پهن کرده و با صدای بلند کالای خود را تبلیغ می کنند! دوچرخه سوارها در حالی که زنگ دوچرخه هایشان را به صدا در می آورند از یکدیگر سبقت می گیرند. مردان با جامه های بلند و دکمه های گره ای، مشغول کار روزانه ی خود هستند! زن های "چی پا" پوش در حالی که همپای همسرانشان مشغول هستند، چشم به کودکان بازیگوش خود نیز دارند! گاری کش ها در انتظار مسافر این پا و آن پا می کنند و گاهی با صدای بلند نرخ کرایه را اعلام می کنند. اغلب آن ها به دنبال مسافران خارجی هستند تا بتوانند پول درشت از آن ها بگیرند. در میان این همهمه، تراموای شهر ناگهان از راه می رسد و با رسیدنش هیاهویی دیگر برپا می شود!
مهداد در میان این جمعیت حیران مانده است! احساس می کند با خوردن معجونی، ناخودآگاه به چین صدسال پیش بازگشته است! همچنان غرق در حیرت مانده که ناگهان کسی به زبان انگلیسی او را صدا می زند و می گوید: بسیار خوب آقای یامی، حالا نوبت شماست!
مهداد باید خود را برای نقش آفرینی برای یک فیلم تاریخی آماده می کرد.
این ها گوشه هایی از خاطرات روز اول تجربه بازیگری "مهدی (مهداد) یامی" در کشور چین است. او می گوید: وقتی اولین بار به شهرک سینمایی رفتم، احساس کردم وارد شهر قدیمی شانگهای شده ام، منطقه ای در میان بومیان شانگهای که به اسم "نان شی" یعنی شهر جنوبی مشهور است! شهرک به قدری زیبا بازسازی شده بود که شما احساس می کردید به آن دوران بازگشته اید، همان کوچه های تاریک و شلوغ، معابد کنفوسیوس و بودایی و بازار خیابان "دنگ تای" و "میدان ژن مین"!
جالب تر از همه کاراکترهای نوشته شده بر روی در و دیوار بود! به خاطر این که خط چینی در دوران گذشته مانند خط فارسی از راست به چپ نوشته می شد. بار اول که نوشته های روی دیوارها را
می خواندم خیلی تعجب می کردم که چرا همه نوشته ها برعکس نوشته شده! خلاصه این که با ورودم به آن شهرک، بسیار هیجان زده شده بودم و احساس می کردم تاریخ عظیمی را که تنها از طریق فیلم درک کرده بودم از نزدیک لمس می کنم!
یامی، متولد 1358، دانشجوی مدیریت اقتصاد و استراتژی های هوشمند دانشگاه "دون خوآ" در شانگهای حدود یک سال پیش به قصد تحصیل به کشور چین سفر کرده است!
چگونگی تصمیم برای سفر و پس از آن دست و پنجه نرم کردن این جوان ایرانی با مشکلات اولیه برای عادت کردن به زندگی و تغییر عادات، حکایتی است تکراری! غم غربت، دلتنگی برای کشور، شهر، خانه و ده ها حکایت دیگر که بازگویی اش از حوصله خارج است!
بهرحال، مهداد هم در طول یک سالی که در این کشور و در شهر شانگهای به سر می برد، تمامی این حکایات را از سر گذرانده است! اما خب آن نیز بگذشت و مهداد حالا به خوبی خود را با زندگی در چین وفق داده و تلاش کرده که اوقات خود را به بهترین شکل ممکن صرف کند، چرا که او بر این باور است که چین، سرزمین فرصت هاست!
خصوصیت بارز یامی که ریشه در باورهای او دارد. دوست یابی است. از نظر او حالا که موقعیتی برایش ایجاد شده تا دور از وطن و در میان انسان هایی از دیگر نقاط جهان با فرهنگ ها و رسوم گوناگون باشد، پس چه بهتر که از این فرصت استفاده کرده و با ایجاد دوستی ها پا به دنیای جدیدتر گذاشته و علاوه بر یادگیری و دانش اندوزی و شناخت فرهنگ ملل مختلف، از آن چه که در کشور خود گوهر است برای دیگران نیز بگوید! با این انگیزه مهداد حالا یک گروه تآتر با همکاری دانشجوهای خارجی تشکیل داده است. گالری نقاشی های آب رنگ و نمایشگاهی از عکس های ایران از دیگر فعالیت های این جوان است که به قصد شناساندن فرهنگ مملکت خود در کشور چین برپا می کند.
و اما، با توجه به این روحیه جوان ایرانی، موقعیت بازی در یک فیلم تاریخی چینی هم برای او فراهم شد و وی با کمک دوستان چینی اش برای بازی در فیلمی به نام "معلم آتش" معرفی شد!
در ابتدا قرار بر این شد که مهداد تنها نقش یک سرباز فرانسوی را بازی کند! چرا که او علاوه بر زبان انگلیسی، به زبان فرانسه هم مسلط است و برای همین برای ایفای نقش مشکلی نداشت!
اما به طور طبیعی، با توجه به روحیه مهداد، او به بازی در یک نقش قانع نشد و با استعدادی که از خود نشان داد توانست سطح خود را بالاتر برده و به عنوان معاون رییس فرانسوی نقشی برای خود بگیرد!
یامی می گوید: "تنها مشکل من در ابتدا لهجه کارگردان و عوامل این فیلم بود. برای این که بیشتر آن ها به لهجه شانگهای صحبت می کردند! بنابراین برای فهم کلامشان خیلی دچار مشکل می شدم! اما هرگز
نا امید نشدم و کوتاه نیامدم! اوایل خیلی سخت بود اما کم کم عادت کردم و اتفاقا بازی در این فیلم موقعیتی مناسب برای من ایجاد کرد تا بتوانم زبان چینی را با لهجه شانگهای به خوبی تمرین کنم و آن را بفهمم!
دانشجوی ایرانی در شانگهای از بازی خود در فیلم سینمایی معلم آتش خاطرات زیادی دارد!
مهداد می گوید: برای این که بتوانم به خوبی نقش آفرینی کنم در بسیاری موارد خلاقیت به خرج می دادم و خودم حرکاتی را خلق می کردم که گاهی مورد توجه کارگردان و عوامل قرار می گرفت و گاهی هم البته با مخالفت آن ها رو به رو می شد. اما به طور کلی باید بگویم که با توجه به روحیات و عواطف ما ایرانی ها، صحنه هایی از فیلم اصلا برایم قابل هضم نبود. مثلا جایی قرار بود یک متهم را به سمت چوبه ی دار هدایت کنیم. به ما گفته شد که محکوم را تا پای چوبه ی دار ببرید و پس از آن بگذارید خودش به طرف طناب دار برود. من پیشنهاد دادم که حداقل محکوم با دیدن طناب دار که وسیله ی مرگ اوست کمی عکس العمل از خودش نشان دهد تا فیلم حالت طبیعی پیدا کند. ولی کارگردان موافقت نکرد. راستش من نمی توانم تجسم کنم که فرد با پای خودش بالای سکوی دار برود و به راحتی طناب دار را به گردنش بیاویزد!
مهداد ادامه می دهد: من سابقه بازیگری آن چنان نداشتم اما خوشبختانه توانستم به خوبی از عهده کار برآیم. گاهی آن قدر در نقش خود غرق می شدم که پس از تمام شدن بازی متوجه دست های خونی ام می شدم که به خاطر فشار اسلحه در صحنه های زد و خورد سربازان فرانسوی با چینی ها ایجاد شده بود.
باری! به گفته مهداد یامی، ایفاکننده ی نقش ملوان و معاون ریسس فرانسوی، بازی در فیلم تاریخی معلم آتش که هنوز در مرحله ی ساخت قرار دارد موقعیت های بسیار خوبی برای او به وجود آورد.
او می گوید: خوشبختانه، با بازی در این فیلم علاوه بر این که توانستم با فرهنگ و آداب و رسوم مردم چین آشنا شوم، با تعداد زیادی از هنرمندان چین و همچنین دوستانی از دیگر کشورهای خارجی آشنا شدم و از این بابت بسیار خوشحالم!
به هرحال جوان هنرمند ایرانی، توانست پا به پای بازیگران سرشناس چینی مانند "لیانگ وی" که در این فیلم نقش آفرینی داشته اند، پیش برود و تجربه ای جدید بر دیگر تجربیات خود بیفزاید.
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |