|
||
GMT+08:00 || 2014-03-17 18:00:46 cri |
در حدود قرن اول پیش از میلاد، سه کشور "وی"، "شو" و "وو" همزمان وجود داشتند. کشور "وی" در شمال، "شو" در جنوب غرب و "وو" در جنوب قرار داشتند .
روزی، کشور "وی" از راه آبی به کشور "وو" که در نزدیکی رودخانه "یانگ تسه" واقع بود، حمله کرد. چندی بعد ارتش کشور "وی" به نزدیکی کشور "وو" رسید و در کنار رودخانه مستقر شد. فرمانده کشور "وو" پس از بررسی اوضاع ارتش "وی" تصمیم گرفت با استفاده از تیر و کمان با دشمن مقابله کند. اما چه طور می توانست در مدت زمان کوتاه 10 هزار تیر تهیه کند.
ساخت 10 هزار تیر حد اقل به 10 روز زمان نیاز داشت. اما این مدت برای کشور "وو" که نیروی دفاعی قوی نداشت، طولانی بود. "جو گه لیان" مشاور نظامی کشور "شو" که در آن زمان از کشور "وو" دیدار می کرد بسیار با هوش بود. فرمانده کشور "وو" در باره چگونگی ساخت تیرهای لازم با بیشترین سرعت از او نظرخواهی کرد .
"جو گه لیان" به فرمانده کشور "وو" گفت، سه روز کافی است. از نظر دیگران او لاف می زد. اما "جو گه لیان" وعده داد که اگر نتوانست طبق زمان مقرر این وظیفه را انجام دهد، سرش را تقدیم می کند. "جو گه لیان" به "لو سو" یکی از مقامات کشور "وو" گفت، با روش معمولی نمی شود این مقدار تیر ساخت. سپس از "لو سو" خواست 20 قایق کوچک با 30 سرباز آماده کند. سپس از آن ها خواست تا با علف مترسک ساخته و در قایق ها بگذارند. "لو سو" قایق ها و وسایل لازم را برای "جو گه لیان" تهیه کرد اما از ماجرا چیزی نمی دانست. "جو گه لیان" گفت، در مدت سه روز می تواند 10 هزار تیر بسازد. اما در نخستین روز او هیچ کاری نکرد. روز دوم هم همینطور بود. در روز سوم هنوز هیچ تیری ساخته نشده بود. همه نگران بودند زیرا اگر "جو گه لیان" نمی تواست زمان مقرر وظیفه خود را انجام دهد، کشته می شد.
نیمه شب روز سوم، "جو گه لیان" مخفیانه "لو سو" را به یک قایق دعوت کرد. جو گه لیان" گفت: همراه من برای تهیه تیر بیا. "لو سو" که بسیار حیران شده بود پرسید: کجا می رویم؟ "جو گه لیان" لبخندی زد و گفت، به زودی می فهمی. سپس دستور داد 20 قایق را با طناب به هم وصل کرده و به اردوگاه ارتش کشور "وی" ببرند.
هوا مه آلود بود. مه غلیظ تر شد. "جو گه لیان" دستور داد با سرعت بیشتر به پیش بروند. هنگامی که قایق ها به نزدیکی اردوگاه ارتش کشور "وی" رسید، "جو گه لیان" فرمان داد قایق ها را در یک ردیف نگه دارند. سپس وی از سربازان خواست در قایق ها طبل بزنند و فریاد بکشند.
"لو سو" ترسید و به "جو گه لیان" گفت، ما فقط 20 قایق کوچک و 300 سرباز داریم. اگر ارتش کشور "وی" به ما حمله کند، بی شک شکست خواهیم خورد. "جو گه لیان" لبخندی زد و گفت: مطمئن هستم که ارتش کشور "وی" در مه غلیظ به ما حمله نمی کند. فرمانده کل ارتش کشور "وی" در اردوگاه با شنیدن صدای طبل با عجله با فرمانده های دیگر مشورت کرد و سرانجام تصمیم گرفت که به دلیل مه غلیظ روی رودخانه و بدون شناخت از دشمن، تنها واحدها ی تیرانداز را آماده کند تا با دشمن بجنگند. ارتش کشور "وی" 10 هزار سرباز را به کنار رودخانه اعزام کرد و تیراندازی به سوی قایق های "جو گه لیان" آغاز شد و باران تیر باریدن گرفت. لحظاتی بعد تیرهای زیادی به مترسک ها برخورد کرد .
در این هنگام "جو گه لیان" دستور تغییر جهت قایق ها را صادر کرد تا طرف دیگر مترسک ها مورد حمله دشمن قرار گیرد. تیرهای زیادی جمع آوری شد و در این موقع "جو گه لیان" فرمان بازگشت را صادر کرد.
در این هنگام، مه بالا رفت. ارتش کشور "وی" از موضوع آگاه شد؛ اما دیگر دیر شده بود و افسوس بی فایده بود. شمار تیرهای پرتاب شده به قایق ها به بیش از 10 هزار رسید و به دنبال آن فرمانده کشور "وو" هوش و ذکاوت "جو گه لیان" را ستایش کرد .
© China Radio International.CRI. All Rights Reserved. 16A Shijingshan Road, Beijing, China. 100040 |