CRI Online
 

کاری را ناتمام گذاردن

GMT+08:00 || 2014-02-24 14:43:46        cri
در روزگاران قدیم در دوران سلسله ی کشورهای جنگجوی چین، مردی به نام "یو یان جی" زندگی می کرد .روزی از روزها، او در راه خود یک قطعه طلا پیدا کرد و بسیار خوشحال به خانه بازگشت و آن را به همسرش نشان داد.

همسرش به طلا نگاهی کرد و گفت: شنیده ام که کسی که همت و آرزوی بلند دارد، صدقه قبول نمی کند. کسی که اخلاق عالی دارد، آب چشمه "دائو چوان" (یعنی دزدی) را نمی خورد. زیرا نامش شایسته نیست. پس چه طور می توان اشیای گمشده دیگران را برداشت و اخلاق خود را لکه دار کرد؟ به نظر من بهتر است که طلا را در همان محل قبلی بگذاری.

"یو یان جی" با شنیدن حرف همسرش شرمسار شد و طلا را به محل قبلی برگرداند.

چندی بعد، "یو یان جی" برای تحصیل، خانه و کاشانه اش را ترک گفت. اما پس از یک سال به خانه برگشت. همسرش پس از دیدن وی بسیار تعجب کرد و از او پرسید: تنها یک سال سپری شده است. آیا در این مدت درس شما به پایان رسیده است؟

"یو یان جی" پاسخ داد: یک سال است که از تو دور بوده ام و برای دیدنت به خانه باز گشته ام .

همسرش پس از شنیدن این سخنان، قیچی خود را برداشت و به پارچه روی دستگاه بافندگی اشاره کرد و گفت: نگاه کن. من از پیله کرم ابریشم، ابریشم تهیه و آن را به نخ تبدیل کرده ام و سپس با نخ این پارچه را

بافته ام. در یک سال گذشته، من به طور مداوم کار کرده و این نخ ها را ریسیده ام. اما، اگر با این قیچی آن را ببرم، هر چه رشته ام، پنبه خواهد شد. تحصیل شما در خارج از خانه همانند ریسیدن من در خانه است. بین قطع تحصیل شما و بریدن این پارچه ها چه تفاوتی است؟ بهتر است که بی درنگ تحصیل خود را از سر بگیرید.

"یو یان جی" نصیحت همسرش را قبول کرد و راهی محل تحصیل شد. چندی نگذشت که به خانه بازگشت و پادشاه کشور "وی" او را به مقام ژنرالی منصوب کرد .

ضرب المثل "کاری را ناتمام گذاشتن" کنایه از آن است که تلاش انسان اگر مستمر نباشد، بی نتیجه خواهد ماند و ثمری دربر نخواهد داشت.

اخبار مرتبط
پیام شما
تازه ترین برنامه ها
ببینید بشنوید